کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پر از باد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
متورم شدن
واژگان مترادف و متضاد
آماس کردن، باد کردن، ورم کردن، پف کردن
-
حمله کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تاختن، تعرض کردن، تهاجم آوردن، یورش بردن، شبیخون زدن، تک کردن ≠ پاتک کردن ۲. تقبیح کردن، پرخاش کردن، پریدن، سرزنش کردن، به باد انتقاد گرفتن، انتقاد کردن
-
دمیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برآمدن، سرزدن، طلوع ۲. وزیدن ۳. رستن، روییدن ۴. باد کردن، فوت کردن
-
بالا آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برآمدن، صعود کردن ۲. افزوده شدن، زیاد شدن (سطحآب) ۳. متورم شدن، ورم کردن، آماس کردن ۴. باد کردن، برجسته شدن
-
برباد دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به باد فنادادن، پایمال کردن، تلف کردن، حیف و میل کردن، ضایع کردن، هدر رفتن ۲. خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن ≠ آباد ساختن، معمور کردن ۳. نابود کردن، نیست کردن، معدوم ساختن ≠ آفریدن، خلق کردن، هست کردن
-
باد کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. متورم شدن، ورم کردن ۲. آماس کردن، پف کردن ۳. نفخ کردن ۴. افاده فروختن، افاده کردن، تبختر کردن، فیس کردن ۵. به فروش نرفتن، روی دستماندن، مصرف نشدن ≠ به فروش رساندن، آب کردن ۶. پرهوا کردن، دمیدن ۷. برانگیختن، تهییج کردن، تی
-
حاشاک
واژگان مترادف و متضاد
دور باد از تو، دور از توباد، مباد، هرگز
-
منهدم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خراب کردن، ویران کردن، تخریب کردن ۲. نابود کردن، از بین بردن
-
سرنگون کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ساقط کردن، برانداختن، منقرض کردن ۲. نابود کردن، از بین بردن، مضمحل کردن ۳. واژگون کردن، نگونسار کردن
-
بیرون کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیرونراندن، دفع کردن ۲. اخراج کردن، طرد کردن ۳. منفصل از خدمت کردن ۴. مستثنا کردن
-
سر بریدن
واژگان مترادف و متضاد
ذبح کردن، بسمل کردن، سر از تن جدا کردن
-
محو کردن
واژگان مترادف و متضاد
از بین بردن، زدودن، زایل کردن، معدوم کردن
-
بیختن
واژگان مترادف و متضاد
از موبیز رد کردن، الک کردن، غربال کردن
-
تبعید کردن
واژگان مترادف و متضاد
اخراج کردن، طرد کردن، راندن (از موطن)
-
متلاشی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درهم شکستن، مضمحل کردن، از هم پاشاندن ۲. نابود کردن، معدوم کردن