کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرداختن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادا کردن، تادیه کردن، کارسازی کردن ۲. دادن، گذاردن، واگذاردن، وامگذاردن ۳. جلادادن، صیقلزدن ۴. اعتنا کردن، توجه کردن ۵. مشغولشدن ≠ دریافت کردن
-
جستوجو در متن
-
خرج کردن
واژگان مترادف و متضاد
هزینه کردن، صرف کردن، پول پرداختن ≠ پسانداز کردن
-
گزاردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادا کردن، بجایآوردن ۲. پرداختن، تادیه، ، تادیه کردن
-
تادیه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرداختن، پرداخت کردن ۲. ادا کردن، گزاردن
-
دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادا کردن، بخشیدن، پرداختن، عطا کردن ۲. پرداخت، دهش، عطا ≠ گرفتن
-
مستهلک کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به تدریج وام پرداختن ۲. نابود کردن، هلاک کردن، از بین بردن
-
متوجه شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فهمیدن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن ۲. رو کردن، روی آوردن، رو نهادن ۳. پرداختن ۴. عطف شدن، برگشتن
-
مباشرت
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرمش، جماع، همخوابگی، مباضعت، مجامعت، نزدیکی ۲. جماع کردن، آرمیدن ۳. کارگزاری، تصدی، سرپرستی، نظارت ۴. نظارت کردن ۵. اقدام کردن، پرداختن
-
نهادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قراردادن، گذاشتن، نصب کردن ۲. مقرر کردن، مواضعه کردن، وضع کردن، وضع ۳. قرارگذاشتن، قرادادبستن، معاهدهبستن ۴. تعیین کردن، معین کردن ۵. ادا کردن، پرداختن ≠ برداشتن