کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پراکنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پراکنده
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاشیده، پخش، پخشوپلا، ولو ۲. پریشان، متشتت، متفرق ۳. نابسامان، نامضبوط، نامنظم ۴. منثور ۵. متواری، تارومار، متلاشی ۶. شایع، منتشر ۷. تنک ۸. جدا، رها، منفک ≠ مجموع
-
جستوجو در متن
-
مفترق
واژگان مترادف و متضاد
پراکنده، متفرق، پخشوپلا
-
پاشیده
واژگان مترادف و متضاد
پراکنده، فروریخته، متفرق، متلاشی ≠ منسجم
-
چپاندرقیچی
واژگان مترادف و متضاد
۱. کجومعوج ۲. ضربدری ۳. بینظم، پراکنده
-
ساطع شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درخشیدن، تابیدن ۲. پراکنده شدن، منتشر شدن
-
متشتت شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پراکنده شدن، متفرق شدن ۲. آشفته شدن، پریشان گشتن
-
برافشاندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. افشاندن، نثار کردن ۲. پراکنده ساختن، پریشان کردن
-
پراشیده
واژگان مترادف و متضاد
آشفته، پراکنده، پریشان، متشتت، مغشوش ≠ جمعوجور، مجموع
-
منتشر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پراکنده، متفرق ۲. انتشار، پخش، چاپ
-
نامجموع
واژگان مترادف و متضاد
آشفته، پراکنده، پریشان، متفرق، نابسامان ≠ مجموع
-
نثر
واژگان مترادف و متضاد
۱. نوشته ۲. پراکنده ≠ شعر، نظم
-
برهم زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به همزدن، زیرورو کردن، مخلوط کردن ۲. پراکنده کردن، پراکنده ساختن، آشفته کردن، پریشان کردن ۳. از نظم انداختن، ایجاد اختلال کردن، بینظم کردن، مختل کردن ۴. خراب کردن
-
متشتت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پراشیده، پراکنده، پریش، پریشان، متفرق ≠ مجموع ۲. متحد
-
متفرع
واژگان مترادف و متضاد
۱. شاخه، منشعب ۲. مشتق، جداشده ۳. پراکنده، پخش، شاخهبهشاخه