کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وضع کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گذاردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جادادن، گذاشتن، نهادن ۲. وضع کردن، وضع ۳. طی کردن، عبور کردن، گذشتن ۴. برپاداشتن، منعقد کردن ۵. ترک کردن، رها کردن
-
مواضعه کردن
واژگان مترادف و متضاد
قراردادن، نهادن، وضع کردن
-
نهادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قراردادن، گذاشتن، نصب کردن ۲. مقرر کردن، مواضعه کردن، وضع کردن، وضع ۳. قرارگذاشتن، قرادادبستن، معاهدهبستن ۴. تعیین کردن، معین کردن ۵. ادا کردن، پرداختن ≠ برداشتن
-
تاسیس
واژگان مترادف و متضاد
۱. احداث، ایجاد، بنیان، بنیانگذاری، پیریزی، تشکیل، شالودهگذاری، وضع ۲. احداث کردن، بنیاد کردن، بنیادگذاشتن، پیریزی کردن، دایر کردن، بنیان نهادن ≠ تخریب
-
مواضعه
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرارداد، نهاد، وضع ۲. قرارومدار، تبانی ۳. سازواری، موافقت ۴. قرارگذاشتن، وضع کردن
-
گذاشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نهادن، هشتن ۲. قراردادن، وضع کردن ۳. جادادن ۴. رها کردن، ول کردن ۵. اجازهدادن، رخصتدادن ۶. باقیگذاشتن، بجاگذاشتن