کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واسطه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واسطه
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواهشگر، شفیع، میانجی ۲. دلال، رابط ۳. محرک، مسبب ۴. سبب، علت
-
جستوجو در متن
-
حایل کردن
واژگان مترادف و متضاد
واسطه قراردادن
-
حایل شدن
واژگان مترادف و متضاد
واسطه شدن، حایل گشتن، فاصله شدن
-
رابط
واژگان مترادف و متضاد
پیوندگر، میانجی، واسطه
-
شافع
واژگان مترادف و متضاد
خواهشگر، شفاعتگر، شفیع، واسطه
-
میانجی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. واسطه شدن ۲. شفیع شدن
-
میانگیر، میانگیر
واژگان مترادف و متضاد
شفیع، میانجیگر، میانجی، واسطه
-
توسط کردن
واژگان مترادف و متضاد
وساطت کردن، میانجیگری، واسطه شدن، وسیله شدن
-
دلال
واژگان مترادف و متضاد
۱. واسطه ۲. امانتفروش، سمسار
-
خواهشگر
واژگان مترادف و متضاد
پایمرد، شفیع، میانجی، واسطه، شفاعتکننده
-
شفیع
واژگان مترادف و متضاد
پایمرد، دخیل، شافع، شفاعتگر، فریادرس، میانجی، واسطه
-
مسبب
واژگان مترادف و متضاد
۱. باعث، سبب، علت، محرک، موجب، واسطه ۲. وسیلهساز
-
متوسل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ملتجی شدن ۲. متشبث شدن، دستبهدامن شدن ۳. واسطه قرار دادن
-
میانجی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پایمرد، داور، شفیع، میانگیر، واسطه ۲. رابط