کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هم بازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چشم به هم زدن
واژگان مترادف و متضاد
آن، طرفهالعین، لحظه، لمحه
-
واژههای همآوا
-
همبازی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پا ۲. همسال، همسن
-
جستوجو در متن
-
ملاعبت
واژگان مترادف و متضاد
بازی، تجمش، شوخی، عشقبازی، لودگی
-
چوگان
واژگان مترادف و متضاد
۱. چوب سرکج، چوب گویزنی ۲. بازی گویزنی
-
ست
واژگان مترادف و متضاد
۱. دست ۲. سری ۳. گیم، دور بازی
-
طبق زدن
واژگان مترادف و متضاد
همجنس بازی کردن، سحق، مساحقه کردن (زنان)
-
قمار
واژگان مترادف و متضاد
۱. آسبازی، بازی، شرطبندی، گنجفه، مقامره، میسر ۲. مخاطره
-
لعب
واژگان مترادف و متضاد
بازی، تفریح، تفنن، سرگرمی، لهو، مشغولیت ≠ جد
-
تفنن کردن
واژگان مترادف و متضاد
تفریح کردن، سرگرم شدن، بازی کردن، مشغولیتیافتن
-
خرسک
واژگان مترادف و متضاد
۱. بچهخرس ۲. قالیدرشتباف، قالی بدنقش ۳. نوعی بازی کودکانه
-
لهو
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازی، خوشی، سرگرمی ۲. آرمش، جماع ۳. عیاشی، عیش، عیشونوش، ملاهی
-
ملاعبه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازی، شوخی، سرگرمی ۲. تجمش، عشقبازی، معاشقه، مغازله ۳. لاس، لاسیدن
-
بازی دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرگرم ساختن، غافل نگاه داشتن، مشغول ساختن ۲. فریب دادن، گول زدن، نیرنگ زدن ≠ بازیخوردن