کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همانند کردن یا بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
همانند، مانند، ماننده
واژگان مترادف و متضاد
۱. ظاهرمانتو ۲. بالاپوش ۳. جامهگشاد ۴. بارانی، شنل
-
جستوجو در متن
-
تقاضا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مستدعی بودن، خواهش کردن، درخواست کردن، متمنی بودن ۲. مقتضی بودن، ایجاب کردن، اقتضا کردن
-
خواهش کردن
واژگان مترادف و متضاد
تقاضا کردن، استدعا کردن، تمنا کردن، مستدعی بودن، خواهشمند بودن، درخواست کردن
-
تمنا کردن
واژگان مترادف و متضاد
آرزو کردن، آرزومند بودن، متمنی بودن، التماس کردن، خواهش کردن، درخواست کردن
-
برابری کردن
واژگان مترادف و متضاد
مساوی بودن، معادل بودن، همسنگ بودن، هموزن بودن
-
سود داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سودمندبودن، مفید بودن ≠ مضر بودن ۲. پربهره بودن، سودآور بودن، استفاده کردن، سود بردن ≠ زیان کردن
-
سختجانی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مقاومت کردن، پایداری کردن، مقاوم بودن ۲. دیرزی بودن، دیر زیستن
-
سپاس داشتن
واژگان مترادف و متضاد
شکر کردن، شکرگزار بودن، سپاسدار بودن، منتپذیربودن، شاکر بودن
-
برازیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برازنده بودن، زیبندگی داشتن، زیبیدن، زیبا نمودن، زیبندهبودن، سزاوار بودن، شایسته بودن، طرازیدن ۲. پینه کردن، وصله کردن
-
بو دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برشته کردن ۲. بویناک کردن ۳. بوی بد پراکندن، بویناک بودن، بوی گند دادن، عفن بودن، گندیده بودن، متعفنبودن
-
سازش داشتن
واژگان مترادف و متضاد
هماهنگبودن، توافق داشتن، سلوک کردن، مدارا کردن، سازگار بودن ≠ ناسازگار بودن
-
بندگی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرستش کردن، عبادت کردن ۲. اطاعت کردن، انقیاد ورزیدن ۳. خدمت کردن، خدمتگزاری کردن ≠ خیانت کردن ۴. نوکری کردن ≠ آقایی کردن ۵. نوکر بودن ≠ ارباب بودن
-
سازگاری داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. همآهنگی داشتن، سازگاری داشتن، موافق بودن ≠ ناهمآهنگ بودن ۲. همدل بودن، مماشات کردن، سازش کردن، توافق داشتن ≠ ناسازگاریداشتن ۳. تناسب داشتن، همخوانی داشتن ≠ نامتناسب بودن
-
چشم زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چشمزخمزدن، چشم کردن ۲. ترسیدن، واهمه کردن، هراس داشتن ۳. دودل بودن، مردد بودن، تردیدداشتن، یکدلدودل کردن