کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت بنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بنا
واژگان مترادف و متضاد
۱. بناگر، بنیادگر، پاخیرهزن، لادگر، گلکار، ۲. معمار، والادگر ۳. سازنده
-
گلکار
واژگان مترادف و متضاد
بنا، گلغر
-
بنا
واژگان مترادف و متضاد
۱. ساختمان، عمارت ۲. ساخت، ساختن ۳. اساس، بنیان، شالوده، بنیاد ۴. قرار
-
بنا نهادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ساختن، ساختمان کردن، عمارت کردن ≠ ویران کردن، خراب کردن ۲. بنیاد گذاشتن، بنیان نهادن ۳. تاسیس کردن ۴. اساس قرار دادن، بنا قراردادن ۵. قرار گذاشتن
-
مبنا
واژگان مترادف و متضاد
اساس، اصل، بنیاد، بنیان، پایه، شالده، شالوده، ماخذ ≠ بنا، ساختار
-
معمار
واژگان مترادف و متضاد
استاد، بنا، سازنده، طراح، مهراز، مهندس
-
بنیاد کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بنیاننهادن، تاسیس کردن، بنا نهادن، بن افکندن ۲. آغازیدن، شروع کردن
-
ساختار
واژگان مترادف و متضاد
۱. قالب، فرم، شکل ۲. بافتار ۳. ساختمان ۴. اسکلت ۵. بنیاد، بنا
-
ساختمان
واژگان مترادف و متضاد
۱. بنا، ساخت، عمارت ۲. آپارتمان، خانه، ویلا ۳. ساختار ۴. نهاد، وضع ۵. معماری
-
عمارت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بنا، ساختمان ۲. بدنه، پیکر، تنه ۳. آبادانی، آبادی، تعمیر، عمران ۴. آبادسازی
-
بقعه
واژگان مترادف و متضاد
۱. زیارتگاه، مدفن، مزار، بقعت، مکان متبرک ۲. بنا، خانه، سرا، عمارت ۳. جا، جایگاه، مقام، مکان
-
بنلاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. اساس، بنیاد، پایه، پی ۲. طبقه، قشر، لایه ۳. بنا ۴. دیوار ۵. پشتیبان، حامی
-
بنیان کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بنا کردن، بنیان نهادن، تاسیس کردن، ساختمان کردن، ساختن ≠ ویران کردن ۲. آغاز کردن، آغازیدن، شروع کردن
-
مجردی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجرد ۲. عزبی، بیزنی، عدمتاهل، بیهمسری ۳. مجردوار ۴. تنهایی، انفراد ۵. برهنگی، عریانی ۶. وارستگی، بیتعلقی ۷. ستون بنا
-
ساختن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آفریدن ۲. احداث کردن، ایجاد کردن، بوجود آوردن، پدیدآوردن، خلق کردن، احداث، صنع ۳. بنا کردن، ساختمان کردن، درست کردن، به عمل آوردن، عمارت کردن ۴. تهیه کردن، فراهم آوردن، تدارک دیدن، مهیا کردن ۵. پختن، طبخ کردن ۶. ابداع کردن