کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نام درآوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مسخر ساختن
واژگان مترادف و متضاد
تسخیر کردن، بهتصرف درآوردن، تصرف کردن، مسخر کردن، گشودن، به تسخیر خود درآوردن
-
جعل
واژگان مترادف و متضاد
۱. تقلب، دروغ ۲. درآوردن ۳. ساختگی ۴. ازخوددرآوردن، درآوردن، ساختن
-
مسخر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تسخیر کردن، بهتصرف درآوردن، تصرف کردن، مسخر ساختن، گشودن، به تسخیر خود درآوردن، مسخر گرداندن، مسخر گردانیدن ۲. تحت انقیادخود درآوردن، مطیع کردن، فرمانبردار کردن
-
تلافی درآوردن
واژگان مترادف و متضاد
انتقام گرفتن، تقاص گرفتن
-
متصرف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهچنگ آوردن، به دستآوردن، بهتصرفخود درآوردن ۲. متملک شدن، تصاحب کردن ۳. در اختیار خود درآوردن، در اختیار گرفتن ۴. آرمیدن، همبستر شدن، جماع کردن
-
حرف درآوردن
واژگان مترادف و متضاد
شایع کردن، شایعه ساختن، شایعهپراکنی کردن، شایعه پراکندن
-
سرخ کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به رنگسرخ درآوردن ۲. تفت دادن، برشته کردن
-
مالک شدن
واژگان مترادف و متضاد
صاحبشدن، به تملک درآوردن، در اختیار گرفتن
-
مکتوب کردن
واژگان مترادف و متضاد
نوشتن، تحریر کردن، به رشته تحریر درآوردن
-
مرقوم داشتن
واژگان مترادف و متضاد
نوشتن، تحریر کردن، به رشته تحریر درآوردن، مکتوب کردن، ترقیم کردن، مرقوم فرمودن
-
حرکت دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تکان دادن، جنباندن، به حرکت درآوردن ۲. جابهجا کردن ۳. کوچاندن، کوچ دادن ۴. تحریک کردن، فعال کردن
-
تصنیف کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرودن، ترانهسرایی کردن ۲. نوشتن، تالیف کردن، به رشته تحریر درآوردن (کتاب، رساله)
-
چاپ زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چاپ کردن ۲. بافتن، سرهم کردن ۳. ساختن، جعل کردن، ازخود درآوردن ۴. دروغ گفتن، لیچار بافتن
-
سوت زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سوتکشیدن، سوت به صدا درآوردن، در سوت دمیدن ۲. داوری مسابقات کردن ۳. صفیر کشیدن
-
سر کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرککشیدن، سر درآوردن ۲. سر زدن، سرکشی کردن ۳. نوشیدن، آشامیدن (یکباره) ۴. بالارفتن