کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامنظم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نامنظم
واژگان مترادف و متضاد
آشفته، بیترتیب، بینظم، پخش، پراکنده، پریشان، شلخته، شوریده، نابسامان، نامرتب ≠ مرتب
-
جستوجو در متن
-
چارپاره
واژگان مترادف و متضاد
۱. گلوله نامنظم ۲. پارهآجر، پارهخشت
-
چریکی
واژگان مترادف و متضاد
۱. مربوط به چریک ۲. چریکوار ۳. جنگهای نامنظم
-
شلخته
واژگان مترادف و متضاد
بیبندوبار، بینظم، قذر، لچر، نامرتب، نامنظم، ولنگار، یالانچی ≠ مرتب، منظم
-
نابسامان
واژگان مترادف و متضاد
آشفته، بینظم، پراکنده، پریشان، نامجموع، نامرتب، نامنظم ≠ بسامان مجموع
-
بقاعده
واژگان مترادف و متضاد
۱. درست، طبققاعده ≠ بیقاعده ۲. مرتب، منظم ≠ نامرتب، نامنظم
-
بینظم
واژگان مترادف و متضاد
بیانضباط، بیترتیب، بیقاعده، درهم، قاطیپاطی، مختل، نامرتب، نامنظم ≠ مرتب، منظم
-
منظم
واژگان مترادف و متضاد
آراسته، بسامان، پرداخته، باترتیب، مرتب، منتظم ≠ پراکنده، نابسامان، نامنظم
-
چریک
واژگان مترادف و متضاد
۱. پارتیزان، رزمنده، میلیشیا ۲. جنگجوی داوطلب، نیروی نظامیغیررسمی، حشر، لشکر نامنظم
-
نامرتب
واژگان مترادف و متضاد
آشفته، بینظم، پراکنده، شلخته، شوریده، مختل، نابسامان، ناجور، ناساز، نامنظم ≠ آشفته، بسامان، مرتب
-
سازمند
واژگان مترادف و متضاد
۱. آماده، آراسته، ساخته، مجهز، مهیا ≠ ناسازمند ۲. منظم، مرتب، اسلوبمند ≠ نامنظم، مغشوش ۳. سازور، سازمانیافته ۴. درخور، لایق، سزاوار
-
شوریده
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشفته، بیقرار، پریشان، پریشانحال، شیدا، شیفته، مجذوب، مجنون، مشوش، منقلب، واله ۲. مضطرب، مغشوش، نامرتب، نامنظم
-
بههم زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشفته کردن، پریشان کردن، نامرتب کردن ≠ مرتب کردن ۲. مختل کردن ۳. زیرورو کردن، مخلوط کردن ۴. باطل شدن، لغو شدن ۵. خراب شدن، مختل شدن ۶. بیسامان شدن، بینظم شدن، نامنظم شدن ۷. از بین رفتن، نابود شدن
-
پراکنده
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاشیده، پخش، پخشوپلا، ولو ۲. پریشان، متشتت، متفرق ۳. نابسامان، نامضبوط، نامنظم ۴. منثور ۵. متواری، تارومار، متلاشی ۶. شایع، منتشر ۷. تنک ۸. جدا، رها، منفک ≠ مجموع