کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موت موت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
درگذشت
واژگان مترادف و متضاد
رحلت، فقدان، فوت، مرگ، موت، وفات
-
محتضر
واژگان مترادف و متضاد
روبه قبله، مردنی، مشرف به موت ≠ قبراق، سرحال
-
فوت
واژگان مترادف و متضاد
پف، درگذشت، رحلت، مردن، مرگ، ممات، موت، واقعه، وفات ≠ تولد
-
اجل
واژگان مترادف و متضاد
۱. مرگ، موت ۲. گاه، موعد، مهلت، وقت، هنگام
-
وفات
واژگان مترادف و متضاد
درگذشت، رحلت، فوت، مردن، مرگ، ممات، موت ≠ حیات
-
حمام
واژگان مترادف و متضاد
۱. امر مقدر، امر محتوم ۲. قضا، قدر، سرنوشت ۳. مرگ، موت
-
فنا
واژگان مترادف و متضاد
انهدام، زوال، عدم، مردن، مرگ، موت، نابودی، نیستی، نیستی، هلاک ≠ بقا، هستی
-
میر
واژگان مترادف و متضاد
۱. مرگ، موت ۲. امیر ۳. ژنرال، سردار، صاحبمنصب ۴. پیشوا، رئیس
-
هلاک
واژگان مترادف و متضاد
۱. زوال، فنا، ، نابودی ۲. قتل، مرگ، ، موت، هلاکت، ۳. معدوم، نابود، نیست
-
مردنی
واژگان مترادف و متضاد
۱. محتضر، مشرفبه موت، مشرف به مرگ ۲. ضعیف، ناتوان، نزار، بیحال ۳. نفله ۴. فناپذیر، زوالپذیر
-
رحلت
واژگان مترادف و متضاد
۱. حرکت، درگذشت، فوت، مردن، مرگ، موت، نزع، وفات ۲. حرکت، سفر، کوچ، کوچیدن، مهاجرت، نهوض ≠ ولادت ۳. توقف، حضر
-
مرگ
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارتحال، درگذشت، حتف، رحلت، فوت، مردن، منون، موت، میر، وفات ≠ هستی ۲. اجل ۳. زوال، فنا، نابودی، نیستی، هلاک ≠ حیات
-
هوش
واژگان مترادف و متضاد
۱. خرد، عقل ۲. درایت، فراست، فهم، کیاست ۳. ادراک، شعور ۴. جان، روح ۵. بیداری، زیرکی ۶. استعداد ۷. مرگ، موت
-
سلیم
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرام، رام، مطیع ≠ نافرمان ۲. حلیم، روشنضمیر، صلحجو ۳. بیعیب، تندرست، سالم ≠ سقیم، معیوب ۴. خوشباور ۵. موافق، ملایم، سلیمالنفس ۶. مارگزیده، ۷. محتضر، مشرفبه موت ۸. بیآزار
-
مردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارتحال، رحلت، فنا، فوت، مرگ، ممات، موت، وفات ۲. جان باختن، رختبربستن، قالبتهی کردن، درگذشتن، فوت کردن، وفات یافتن ۳. تلفشدن ۴. سقط شدن، نفله شدن ≠ در حیاتبودن، زیستن ۵. نابود شدن، از بین رفتن ۶. خاموش شدن (چراغ، آت