کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منحل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منحل
واژگان مترادف و متضاد
۱. برچیده، تعطیل، متلاشی، منحله ≠ برپا، دایر ۲. بازشده، حلشده
-
واژههای مشابه
-
منحل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. انحلالیافتن، برچیده شدن ۲. گسسته شدن، گسیختهشدن ۳. از هم پاشیدن، متلاشی شدن ۴. حلشدن، وا شدن
-
واژههای همآوا
-
منهل
واژگان مترادف و متضاد
آبشخور، مشرب
-
جستوجو در متن
-
برچیده
واژگان مترادف و متضاد
۱. منحل، تعطیل ۲. جمعآوریشده
-
تعطیل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. منحل کردن، برچیدن، بستن ۲. متوقف کردن (کار، فعالیت)
-
برچیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دانه چیدن ۲. انتخاب کردن، برگزیدن، گزینش کردن ۳. جمعآوری کردن، جمع کردن، گرد آوردن ۴. تعطیل کردن، منحل کردن
-
تعطیل
واژگان مترادف و متضاد
۱. انحلال، برچیدگی، بیکاری، لنگ، متلاشی، مرخصی، منحل، ناکارگی، وقفه ۲. روز بیکاری ۳. بیکار کردن، دست ازکار کشیدن، معطل گذاشتن، مهمل گذاشتن