کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاومت 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تابوتوان
واژگان مترادف و متضاد
تاب و توش، توانایی، قدرت مقاومت، یارایی
-
پافشاری
واژگان مترادف و متضاد
ابرام، اصرار، ایستادگی، پاپی، تاکید، سماجت، مداومت، مقاومت
-
سختجانی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مقاومت کردن، پایداری کردن، مقاوم بودن ۲. دیرزی بودن، دیر زیستن
-
پایداری
واژگان مترادف و متضاد
استقامت، استواری، پایمردی، تحمل، ثبات، ثبوت، دوام، مدافعه، مداومت، مقاومت ≠ ناپایداری
-
نیرو
واژگان مترادف و متضاد
توان، توانایی، زور، طاقت، قدرت، قوا، قوت، قوه، کارمایه، مقاومت، یارا
-
یارا
واژگان مترادف و متضاد
استطاعت، تاب، تحمل، توان، طاقت، فرصت، قدرت، قوه، مجال، مقاومت، نیرو
-
دوام
واژگان مترادف و متضاد
ابدیت، ادامه، استمرار، ایستادگی، بقا، پافشاری، پایداری، تاب، ثبات، خلود، دیرپایی، دیرش، مقاومت
-
مدافعه
واژگان مترادف و متضاد
۱. پایداری، پشتیبانی، دفاع، دفع، مقاومت ≠ تهاجم، هجمه ۲. حمایت، جانبداری
-
استواری
واژگان مترادف و متضاد
استحکام، استقامت، استقرار، پایداری، تایید، تثبیت، تحکیم، ثبات، ثبوت، حصانت، محکمی، مقاومت، وثاقت ≠ سستی، نااستواری
-
ایستادگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابرام، استقامت، استقرار، پایداری، ثبات، دوام، مقاومت ۲. قیام ≠ قعود
-
توانایی
واژگان مترادف و متضاد
استطاعت، اقتدار، تسلط، توانمندی، پرتوانی، طاقت، عرضه، قدرت، قوا، قوه، مقاومت، نفوذ، نیرو، وسع ≠ ناتوانی
-
سفتوسخت گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مقاومت کردن، ابرام ورزیدن ۲. جدی گرفتن، قاطعبودن، سختگیری کردن، منضبط بودن، مقرراتیعمل کردن
-
مداومت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پایداری، مقاومت، ایستادگی ۲. پشتکار، پیوستهکاری ۳. ابرام، اصرار، پافشاری، تداوم ۴. جد، جدیت، کوشش
-
ابرام
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصرار، پافشاری، تاکید، مداومت ۲. پیله، لجاجت ۳. استوارسازی، ایستادگی، پایداری، مقاومت ≠ نقض
-
تاب آوردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برخودهموار کردن، بردباری کردن، تحمل کردن، طاقتآوردن، یارستن ≠ برنتافتن ۲. پایداری کردن، مقاومت کردن ۳. شکیبا بودن، صبر کردن