کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معیشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معیشت
واژگان مترادف و متضاد
۱. زندگانی ۲. ارتزاق، رزق، روزی، گذران، معاش
-
واژههای مشابه
-
معیشت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زندگی کردن، زیستن، زندگانی کردن ۲. ارتزاق کردن، گذران کردن، امرارمعاش کردن
-
جستوجو در متن
-
اعاشه
واژگان مترادف و متضاد
ارتزاق، گذران، معاش، معیشت
-
ارتزاق
واژگان مترادف و متضاد
اعاشه، امرارمعاش، روزیستانی، کسبروزی، معیشت
-
روزی
واژگان مترادف و متضاد
توشه، رزق، روزینه، قسمت، معیشت، نصیب
-
خبز
واژگان مترادف و متضاد
۱. نان ۲. رزق، روزی، معاش، معیشت ≠ ماء، آب
-
رزق
واژگان مترادف و متضاد
۱. روزی ۲. معیشت، نان ۳. توشه، درآمد، عایدی
-
تعیش
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوشگذرانی، شادخواری ۲. گذران، معیشت ۳. خوشگذرانی کردن، خوش زیستن، زندگی کردن
-
معاش
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعاشه، گذران، معیشت، نفقه ۲. زندگانی، زندگی ۳. مزد، حقوق
-
نان
واژگان مترادف و متضاد
۱. خبز، نغن ۲. خوراک، طعام، غذا ۳. رزق، روزی ۴. معیشت
-
سر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آغاز کردن، آغازیدن، شروع کردن، سر دادن ۲. سپری کردن، گذراندن ۳. به سر بردن ۴. ساختن، مدارا کردن، سازش کردن، مماشات کردن ۵. زندگی کردن، روزگار گذراندن ۶. گذران کردن، معیشت کردن ۷. پوشیدن، روی سر انداختن، به سر کردن
-
نوا
واژگان مترادف و متضاد
۱. آوا، آواز، آهنگ، آهنگ، ترنم، دستان، دستگاه، سرود، لحن، مقام، ملودی، موسیقی، نغمه ۲. ثروت، دارایی، مال، هستی ۳. آذوقه، برگ، توشه، خوراک، گذران، معیشت ۴. نواده، نوه ۵. رهن، گروگان، گرو ۶. اسباب، سوروسات