کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معلول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معلول
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیمار، دردمند، علیل ≠ تندرست، سالم ۲. اثر، پیامدعلت ≠ علت
-
واژههای مشابه
-
معلول شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ناقصالعضو شدن ۲. علیل شدن، دردمند شدن ۳. بیمار شدن
-
جستوجو در متن
-
فلج
واژگان مترادف و متضاد
افلیج، زمینگیر، معلول
-
افلیج
واژگان مترادف و متضاد
زمینگیر، شل، فلج، معلول
-
ناقصالخلقه
واژگان مترادف و متضاد
عقبافتاده، معلول، ناقصاندام، ناقصعضو
-
ناقصعضو
واژگان مترادف و متضاد
معلول، ناقصاندام، ناقصالخلقه ≠ سالم
-
دردمند
واژگان مترادف و متضاد
بستری، بیمار، درمانده، علیل، کسل، متالم، مریض، معلول، ناخوش، وجیع ≠ تندرست
-
علیل
واژگان مترادف و متضاد
بستری، بیحال، بیمار، دردمند، رنجور، زمینگیر، مریض، مستمند، معلول، ناتوان ≠ تندرست
-
بیمار
واژگان مترادف و متضاد
آهمند، بستری، دردمند، رنجور، سقیم، علیل، علیلالمزاج، مریض، معلول، منهوک، ناتندرست، ناخوش، ناسالم ≠ سالم
-
اثر
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایز، پی، جایپا، ردپا، رد، نشان، نشانه ۲. تاثیر، خاصیت، فایده، واکنش، ۳. تالیف، تصنیف، نوشته، ۴. پی، رد، رگه، نشان، نشانه، ۵. فعل، نقش، ۶. حاصل، نتیجه ۷. معلول