کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلولیت را قبول کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قبول کردن
واژگان مترادف و متضاد
اجابت کردن، پذیرفتن، پسندیدن، تصدیق کردن، راضیشدن، رضایتدادن ≠ رد کردن
-
تقبل
واژگان مترادف و متضاد
۱. پذرفتاری، پذیرش، تعهد، تکفل، ضمان، ضمانت، قبول، کفالت، گردنگیری ۲. پذیرفتن ۳. بهعهده گرفتن، قبول کردن
-
پذیرفتن
واژگان مترادف و متضاد
اجابت کردن، اعتراف کردن، اقرار کردن، تایید کردن، تصدیق کردن، تقبل، قبول کردن، مطاوعت ≠ رد کردن
-
پسندیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارتضاء، انتخاب کردن، برگزیدن ۲. پذیرفتن، قبول کردن ۳. پسند کردن، مقبولیافتن ۴. تحسین کردن، ستودن
-
مجاب شدن
واژگان مترادف و متضاد
متقاعدشدن، راضی شدن، قبول کردن، پذیرفتن
-
موافقت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پذیرفتن، رضا دادن، قبول کردن ۲. همرای شدن، همفکر شدن، همراه شدن، سازگار شدن، سازش کردن
-
تصدیق کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تایید کردن ≠ تکذیب کردن ۲. پذیرفتن، قبول کردن ۳. اذعان داشتن، اعتراف کردن، اقرار کردن ۴. گواهی دادن، شهادت دادن
-
باور کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایمانآوردن، پذیرفتن، راست پنداشتن، قبول کردن ≠ نپذیرفتن ۲. اعتقاد داشتن، ایمان داشتن، باورداشتن، عقیده داشتن
-
تن دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تسلیم شدن ۲. تحمل کردن ۳. پذیرفتن، قبول کردن ۴. رضاشدن
-
تن در دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. راضیشدن، رضایت دادن ۲. تسلیم شدن ۳. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن
-
تطوع
واژگان مترادف و متضاد
۱. انقیاد، فرمانبرداری ≠ عصیانورزی ۲. فرمانبرداری کردن، فرمانبردن، منقاد شدن ۳. ادای نافله، ادای مستحبات، عمل مستحب کردن ۴. پذیرفتن، قبول کردن ≠ نپذیرفتن، رد کردن
-
متقاعد شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازنشست شدن، بازنشسته شدن ≠ شاغلبودن ۲. از کار کنارهگیری کردن ۳. راضی شدن، قانع شدن، مجاب شدن ۴. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن
-
تلقی
واژگان مترادف و متضاد
۱. برداشت، تعبیر، تفسیر، دریافت، نگرش ۲. برخورد، تماس، دیدار، ملاقات ۳. پذیرش، درک، فراگیری ۴. پذیرفتن، قبول کردن ۵. آموختن، فراگرفتن ۶. برخورد کردن، ملاقات کردن
-
تصویب
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجابت، پذیرفته، تایید، تصدیق، صحهگذاری، صوابدید، قبول ≠ رد ۲. صواب شمردن ۳. رای موافق دادن، مصوب کردن
-
متقبل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به گردن گرفتن، به عهده گرفتن، عهدهدارشدن، ذمهدار شدن ۲. پذیرفتن، قبول کردن