کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسدود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسدود
واژگان مترادف و متضاد
بست، بسته، بند، سد، گرفته، مقفل ≠ مفتوح، باز، گشوده
-
واژههای مشابه
-
مسدود کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بستن ۲. بند آوردن ۳. سد کردن ≠ باز کردن
-
جستوجو در متن
-
مقفل
واژگان مترادف و متضاد
بسته، مسدود ≠ مفتوح
-
سد کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مسدود کردن، بستن ۲. مانع شدن، جلوگیری کردن
-
وا کردن
واژگان مترادف و متضاد
افتتاح، باز کردن، تاسیس، گشودن ≠ بستن، مسدود کردن
-
سد
واژگان مترادف و متضاد
۱. بستن، مسدود کردن ۲. حایل، رادع، مانع ۳. آببند، بند ۴. مسدود، بست ۵. صد ۶. حد، مرز
-
سد بستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سد ساختن ۲. مسدود کردن، بستن ۳. مانع شدن
-
مفتوح
واژگان مترادف و متضاد
۱. باز، گشاده، گشوده، واز ۲. فتحشده، متصرفشده، مسخر ۳. فتحهدار ≠ مسدود
-
بست
واژگان مترادف و متضاد
۱. بند، قید، چفت، سد ۲. مسدود ۳. عقده، گره، گیره، گیر ۴. تحصن ۵. تحصنگاه، بستگاه ۶. ششنخود تریاک
-
بند آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. راهبندانشدن ۲. بسته شدن، سد شدن، مسدود شدن ≠ باز شدن ۳. باز ایستادن، قطع شدن، متوقفشدن، موقوف شدن ۴. از کار افتادن، از حرکتبازماندن، بیحرکت شدن
-
گرفته
واژگان مترادف و متضاد
۱. افسرده، برزخ، دلتنگ، عبوس، غمگین، محزون، مغموم، ناشاد ۲. خفه، دلگیر، نفسگیر ۳. تار، تاریک، تیره ۴. بسته، مسدود، ، ≠ باز، دلباز
-
فراز
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارتفاع، اوج، بالا، بلندی ۲. قله ۳. جمله، عبارت ۴. سربالایی ۵. عرشه ۶. باز، گشاده ۷. بسته، مسدود ≠ پستی، نشیب
-
باز کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. گشادن، وا کردن، گشودن ≠ بستن، مسدود کردن ۲. دایر کردن، تاسیس کردن، ایجاد کردن ۳. جدا کردن ۴. شکافتن، تشریح کردن، شرح دادن ۵. از بینبردن )مانع( ۶. مرتفع ساختن ۷. گرهگشایی کردن ≠ گره زدن