کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایل به جنس خود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مایل بودن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواهانبودن، طالب بودن ۲. راغب بودن، شایق بودن، مشتاق بودن، علاقهمند بودن
-
مایل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواهانشدن، طالب شدن، خواستار شدن، طالب شدن ۲. شایق شدن، مشتاق شدن، علاقهمند شدن
-
جستوجو در متن
-
مینایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. سبز مایل به آبی ۲. از جنس مینا
-
چپاندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به زور فرو کردن، به زور جا دادن، زورچپان کردن، تپاندن ۲. قالب کردن، (جنس بنجل با قیمت زیاد)
-
خودسوزی کردن
واژگان مترادف و متضاد
خود را به آتش کشیدن، خویشتنسوزی کردن، خود را آتش زدن
-
مسکوت گذاشتن
واژگان مترادف و متضاد
رها کردن، به حال خود گذاشتن، موقوف کردن
-
مسخر ساختن
واژگان مترادف و متضاد
تسخیر کردن، بهتصرف درآوردن، تصرف کردن، مسخر کردن، گشودن، به تسخیر خود درآوردن
-
توکل
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعتماد، پشتگرمی، تسلیم ۲. بهدیگری اعتماد کردن ۳. تفویض کردن (امر به خداوند)، کار خود به خداواگذاشتن، واگذاردن
-
چرخاندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به حرکت درآوردن، به دور خود گرداندن، وادار به چرخیدن کردن، چرخانیدن، چرخ دادن ۲. به جریانانداختن ۳. اداره کردن ۴. کنترل کردن، مهار کردن
-
توکل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعتماد کردن، ۲. وکیل قرار دادن، وکالت دادن ۳. تفویض کردن (امر به خداوند)، کار خود به خداواگذاشتن، به امید خدا بودن
-
خونسرد، خونسرد
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیاعتنا، بیتفاوت ≠ خونگرم ۲. آرام، بردبار ۳. خوددار، خویشتندار، مسلط به خود ۴. بیتشویش
-
مستقل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. استقلال یافتن، آزاد شدن، خودگردان شدن ۲. جدا شدن، متکی به خود شدن
-
تکان دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لرزاندن، بهلرزه درآوردن ۲. جنباندن، حرکت دادن ۳. منقلب کردن ۴. متوجه ساختن، به خود آمدن
-
مال
واژگان مترادف و متضاد
۱. تمکن، تمول، ثروت، خواسته، دارایی، مایملک، مکنت، ملک، نعمت، نوا، هستی ۲. جنس، کالا، متاع ۳. پول، وجه، سرمایه ۴. طرفه، دندانگیر، باب دندان، درخورتوجه ۵. اهل، شهروند ۶. احشام، حیوان، دواب ۷. آن، متعلق به