کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مانع
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازدارنده، جلوگیر، رادع، مخل، مزاحم ۲. بند، سد ۳. حاجز ۴. حایل ۵. عایق ۶. محظور، محذوریت ۷. مشکل، ایراد
-
واژههای مشابه
-
مانع داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایرادداشتن، اشکال داشتن، مشکل داشتن ۲. محظوریت داشتن
-
مانع شدن
واژگان مترادف و متضاد
جلوگیری کردن، منع کردن، بازداشتن
-
واژههای همآوا
-
مانا
واژگان مترادف و متضاد
۱. باقی، پایا، پایدار، جاوید، ماندنی ≠ زوالپذیر، فانی ۲. شبیه، مثل،
-
معنا
واژگان مترادف و متضاد
۱. مراد، معنی، مفهوم، منطوق ۲. باطن، کنه ۳. مطلب، موضوع ≠ صورت، لفظ، مصداق
-
جستوجو در متن
-
خارراه
واژگان مترادف و متضاد
مانع، مزاحم، سد راه
-
سنگاندازی کردن
واژگان مترادف و متضاد
مانع تراشیدن، مانعتراشی کردن
-
جلوگیر
واژگان مترادف و متضاد
بازدارنده، رادع، مانع، مزاحم
-
سد کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مسدود کردن، بستن ۲. مانع شدن، جلوگیری کردن
-
کارشکن
واژگان مترادف و متضاد
اخلالگر، اشکالتراش، جلوگیر، مانع، مخل
-
بازدارنده
واژگان مترادف و متضاد
جلوگیر، عایق، مانع، محذور، جلوگیریکننده
-
دامنگیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. رادع، مانع ۲. دچار، گرفتار، مقید