کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لمس کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لمس کردن
واژگان مترادف و متضاد
بسودن، دستمالیدن، سودن
-
جستوجو در متن
-
بساویدن
واژگان مترادف و متضاد
بسودن، لمس کردن ≠ چشیدن، بوییدن
-
بسودن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بساویدن، سودن، لمس کردن، مالیدن ۲. آزمودن، امتحان کردن، آزمایش کردن
-
مس
واژگان مترادف و متضاد
۱. سایش، دستمالی، لمس ۲. لمس کردن، سودن، دست مالیدن ۳. جنون، دیوانگی
-
چشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوردن، مزه کردن، مزیدن ۲. ذوق ۳. چشش ۴. آزمودن، تجربه کردن ۵. احساس کردن، درک کردن، دریافتن، لمس کردن
-
سودن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لمس کردن ۲. ساییدن ۳. مالش دادن، مالیدن ۴. خرد کردن، ریز کردن، نرم کردن، کوبیدن ۵. ذوب کردن، گداختن ۶. سفتن ۷. ازاله بکارت کردن ۸. سوراخ کردن ۹. فرسودن، کهنه کردن، از بینبردن
-
طمث
واژگان مترادف و متضاد
۱. جماع، همبستری، رابطهجنسی ۲. حیض، رگل، عادت، قاعدگی ۳. سودن، لمس کردن
-
مالیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندودن ۲. ماساژدادن، مالش دادن، مشتومال دادن ۳. مس کردن، لمس کردن، بسودن ۴. آغشتن، آغشته کردن ۵. تنبیه کردن، گوشمال دادن ۶. لغوشدن، از بین رفتن، ول شدن ۷. تصادف سطحی کردن ۸. سودن، نرم کردن، ساییدن ۹. لگدمال کردن، له کرد