کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاعلاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاعلاج
واژگان مترادف و متضاد
لاجرم، مجبور، ناچار، ناگزیر
-
جستوجو در متن
-
لابد
واژگان مترادف و متضاد
لاعلاج، ناچار، ناگزیر، هرآینگی
-
لاجرم
واژگان مترادف و متضاد
دربایست، لابد، لاعلاج، ناگزیر
-
بیعلاج
واژگان مترادف و متضاد
بدخیم، بیدرمان، شفاناپذیر، لاعلاج، درمانناپذیر، علاجناپذیر ≠ درمانپذیر، علاجپذیر
-
ناچار
واژگان مترادف و متضاد
۱. لابد، لاعلاج، مجبور، مضطر، ملزم، ناگزیر ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً ۳. بیاختیار، بیچاره، عاجز ≠ چارهدار
-
بستوه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهتنگآمده، درمانده، ذله، ستوه، عاجز، فرومانده، لاعلاج، مستاصل بیچاره، ۲. دلتنگ، مغموم، ملول
-
ناگزیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. لابد، لاعلاج، مجبور، ملزم، مضطر، ناچار ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً، قهراً ۳. محتوم، ضروری، لازم ۴. بیاختیار، بیچاره، عاجز
-
بیچاره
واژگان مترادف و متضاد
۱. بینوا، تهیدست، محتاج، مستمند، مسکین، نیازمند ≠ بینیاز، دارا ۲. درمانده، ذله، عاجز، فرومانده، لاعلاج، مستاصل، ناچار ۳. بدبخت، بیسامان، فلکزده، نامراد ≠ خوشبخت