کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قد
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندام، بالا، قامت، هیکل ۲. اندازه
-
واژههای همآوا
-
قد
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندام، بالا، قامت، هیکل ۲. اندازه
-
جستوجو در متن
-
قامت
واژگان مترادف و متضاد
اندام، بالا، تنه، قد، هیکل
-
کلهخشک
واژگان مترادف و متضاد
خودرای، خودسر، قد، کلهشق، لجباز، لجوج، مستبد، مستبدالرای، یکدنده
-
کلهشق
واژگان مترادف و متضاد
خودرای، کلهخشک، لجباز، لجوج، مستبد، مستبدالرای، قد، یکدنده
-
هیکل
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندام، بالا، بدنه، پیکر، تن، تنه، جثه، ریخت، شکل، قامت، قد ۲. بتخانه، بت ۳. معبد
-
اندام
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدنه، پیکر، تن، تنه، جثه، جسم، قامت، قد، کالبد، هیکل ۲. آلت، جوارح، عضو ۳. ارگانیسم
-
برز
واژگان مترادف و متضاد
۱. بالا، قد، قامت ۲. تنه، ساقه ۳. ارتفاع، بلندی، پشته ۴. بزرگی، جلال، شکوه، عظمت ۵. زیبایی
-
بالیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تفاخر، فخر، مباهات، نازش ۲. رشد، نشو، نمو ۳. رشد کردن، قد کشیدن، نمو کردن، نشوونما کردن ۴. نازیدن ۵. فخر کردن، مباهات کردن، تفاخر کردن ۶. افزایش یافتن، زیاد شدن
-
سر برآوردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سربلند کردن ۲. سر برداشتن ۳. بالا آمدن، طلوع کردن ۴. ظاهر شدن، نمایان شدن، خود رانشان دادن ۵. مرتفع شدن، بلند شدن ۶. برخاستن ۷. روییدن، سبز شدن، دمیدن ۸. بالیدن، قد کشیدن ۹. افتخار کردن ۱۰. ممتازشدن، برجسته شدن، ش
-
ماسیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بستن، منجمدشدن ۲. خشک شدن ۳. لخته شدن ۴. نفعداشتن، بهره بردن، عاید شدن ۵. مثمر واقعشدن، نتیجه دادن، به ثمر رسیدن، تحقق یافتن ۶. قد دادن، رسیدن ۷. ناگفته ماندن، ادا نشدن ۸. انجام نشدن، ناتمام ماندن ۹. بیحرکتماندن ۱۰. رس
-
بلند شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن ≠ نشستن ۲. برخاستن، پا شدن ≠ نشستن، فرود آمدن ۳. دراز شدن، قد کشیدن ۴. رشد کردن ۵. برپا شدن ۶. متصاعد شدن ۷. اوجگرفتن، صعود کردن ۸. برافراختن، برافراشتن ۹. بیدار شدن ۱۰. طولانی شدن
-
بالا
واژگان مترادف و متضاد
۱. اوج، راس، زبر، سر، صدر، علو، فراز، فوق ≠ پایین، زیر، فرود ۲. مافوق ۳. قامت، قد، هیکل ۴. بلندا، بلندی ۵. عرشه ۶. بلند، رفیع ۷. والا ۸. صدر ۹. زیاد، گران، بیش از حد معمول ۱۰. برین، عالم علیا ۱۱. میزان، مقدار ۱۲. جو، آسمان