کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قريب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قریب
واژگان مترادف و متضاد
۱. حدود ۲. پیش، مجاور، نزد، نزدیک ۳. خویش، خویشاوند، قوم، وابسته ≠ بعید
-
جستوجو در متن
-
بهزودی
واژگان مترادف و متضاد
عنقریب، قریب
-
خویشاوند
واژگان مترادف و متضاد
خویش، قریب، قوم، کس، منسوب، نزدیک، نسیب، وابسته ≠ غریبه
-
مستبعد
واژگان مترادف و متضاد
۱. بعید، دور، دور ازذهن ≠ قریب، نزدیک ۲. دور ازواقعیت، ناممکن
-
نسیب
واژگان مترادف و متضاد
۱. خویشاوند، قریب ۲. شایسته، مناسب ۳. اصیل، شعرلطیف، نسبدار
-
دورافتاده
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیکس، غریب ۲. بعید، پرت، دوردست، متروک ۳. دنج، ≠ قریب، نزدیک
-
خویش
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشنا، خودی، خویشاوند، قریب، قوم، کس، منسوب، نزدیک، وابسته ۲. خود، نفس ≠ غریبه، ناآشنا
-
حمیم
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوست، شفیق، مهربان، یار ۲. خویش، خویشاوند، قریب، قوم، وابسته ۳. گرم، صمیم ۴. خوی، عرق
-
قوم
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعقاب، بازمانده، تیره، خویش، خویشاوند، دودمان، طایفه، قریب، کس، منسوب، نزدیک، وابسته ۲. خلق، ملت
-
مجاور
واژگان مترادف و متضاد
۱. جار، قریب، کنار، مشرف، همجوار، همدیوار، همسایه، همکوچه ۲. مقیم حرم، معتکف، مقیم ۳. ساکن
-
دور
واژگان مترادف و متضاد
۱. بعید، پرت، متباعد ۲. مستبعد ۳. جدا، منفک ۴. مهجور ۵. منفصل ۶. بری ۷. دیر ≠ قریب، نزدیک
-
بعید
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرت، دور، دورافتاده، متباعد ≠ نزدیک، قریب ۲. بیگانه ۳. نامحتمل، غیرمحتمل، مستبعد ۴. باورنکردنی، دورازذهن، دور از انتظار ۵. خلاف، ناروا
-
نزدیک
واژگان مترادف و متضاد
۱. پهلو، جنب، حوالی، کنار، همجوار ۲. حدود، قریب، قریبالوقوع، مقارن ۳. پیش، نزد ۴. خویش، خویشاوند، قوم، مقرب ۵. محرم، مشرف، مقارن ≠ دور
-
حدودحدود
واژگان مترادف و متضاد
۱. ثغور، کرانهها، مرزها ۲. حوالی، پیرامون، حولوحوش، قریب ۳. سامان، قلمرو، محدوده ۴. اندازهها، مقادیر ۵. اندازه، مقدار ۶. حدها ۷. مناطق، سرزمینها، نواحی ۸. تعاریف، تعریفها