کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بهانه کردن
واژگان مترادف و متضاد
دستاویز کردن، دستاویز قرار دادن، مستمسک قرار دادن
-
خطاب کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. صدازدن، مخاطب قرار دادن، نامیدن ۲. سرزنش کردن، عتاب کردن، مورد عتاب قرار دادن
-
متاثر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ناراحت کردن، مغموم کردن، اندوهگین کردن ۲. تحت تاثیر قرار دادن
-
تعقیب کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دنبال کردن، پیگیری کردن، ادامه دادن ۲. تحتتعقیب قرار دادن
-
تشریک
واژگان مترادف و متضاد
انباز کردن، شرکت دادن، شریک قرار دادن، شریک کردن
-
مچل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بور کردن ۲. مورد تمسخر قرار دادن
-
محاصره کردن
واژگان مترادف و متضاد
احاطه کردن، درحصار قرار دادن، درتنگنا قراردادن
-
معین کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تعیین کردن ۲. مقرر داشتن، قرار دادن
-
محدود کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مقید کردن، در تنگنا قرار دادن، محدودیت قائلشدن ۲. منحصر کردن ۳. محصور کردن
-
بنا نهادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ساختن، ساختمان کردن، عمارت کردن ≠ ویران کردن، خراب کردن ۲. بنیاد گذاشتن، بنیان نهادن ۳. تاسیس کردن ۴. اساس قرار دادن، بنا قراردادن ۵. قرار گذاشتن
-
مرحمت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لطف کردن، مورد تفقد قرار دادن، التفات کردن ۲. دادن، عطا کردن ۳. بخشیدن، اعطا کردن ۴. مهربانی کردن
-
مستقر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرار دادن، استقرار دادن، جا دادن ۲. تثبیت کردن، برپا داشتن
-
محبت داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. علاقهمند بودن، مهر ورزیدن، مهربانی کردن ۲. مورد تفقد قرار دادن، عنایت کردن، بذل محبت کردن
-
مات کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به تعجبواداشتن، شگفتزده کردن، مبهوت کردن، بهتزده کردن ۲. حیران کردن، حیرتزده کردن، متحیر کردن، سرگردان کردن ۳. عاجز کردن، درمانده کردن ۴. در تنگنا قرار دادن (حریف) ۵. از حرکت بازداشتن (مهره شاه حریف درشطرنج)، شهمات
-
حرف در آمدن
واژگان مترادف و متضاد
شایعشدن، شایعهپراکنی کردن، مورد اتهام قرار گرفتن