کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل انتقال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سرعت انتقال
واژگان مترادف و متضاد
تندفهمی، تیزهوشی
-
ارجاع
واژگان مترادف و متضاد
احاله، انتقال، حواله، محول، واگذار
-
سرایت
واژگان مترادف و متضاد
اشاعه، انتقال، تراوش، پخش، رخنه، شیوع، عدوی، نشر، نفوذ، واگیری
-
احاله
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارجاع، انتقال، محول، واگذار ۲. چارهسازی، حیله
-
انتقال
واژگان مترادف و متضاد
۱. جابجایی، نقل ۲. سرایت ۳. احاله، واگذاری
-
تیزهوشی
واژگان مترادف و متضاد
ذکاوت، زیرکی، سرعت انتقال، هوشمندی ≠ کندهوشی
-
واگذاری
واژگان مترادف و متضاد
انتقال، تحویل، ترک، تسلیم، تفویض، رهایی، سپردن، وقف
-
مسخ
واژگان مترادف و متضاد
۱. تغییر هیئت، تغییرصورت، دگرگونسازی ۲. انتقال روح انسان بهبدن حیوان
-
جابجایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتقال، نقل، نقلمکان ۲. حمل ۳. سفر، کوچ ۴. منتقل ≠ استقرار
-
تحویل
واژگان مترادف و متضاد
۱. استرداد، واسپاری ۲. واگذاری، بازدهی ۳. انتقال، تبدیل، تغییر، جابهجایی ۴. سپردن، واسپردن، واگذار کردن
-
منتقل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جابهجا کردن، انتقال دادن، نقلمکان دادن ۲. بردن ۳. رساندن، ابلاغ کردن ≠ منتقل شدن
-
سرایت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثر کردن، تاثیر گذاشتن ۲. انتقال یافتن، شیوعیافتن، شایع شدن، اشاعه یافتن، منتقل شدن، گسترش یافتن ۳. رخنه کردن، نفوذ کردن
-
مصیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازگشت، رجعت ۲. عاقبت امر، پایان کار، فرجام کار ۳. باز گشتن ۴. گردیدن، گشتن ۵. رجوع کردن ۶. منتهی شدن ۷. انتقال یافتن
-
تناسخ
واژگان مترادف و متضاد
۱. نسخ ۲. انتقال نفس ۳. ابطال ۴. باطل کردن، زایل کردن، نسخ کردن ۵. تغییر یافتن، گشتن ۶. منتقل شدن (روح)، حلول، تجسد، تجسم
-
نقل
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتقال، جابجایی، حمل ۲. حکایت، داستان، قصه ۳. بازگویی، گزارش ۴. ترجمان، ترجمه، تعبیر، تفسیر ۵. بیان، روایت ۶. بازگو، بازگویی، ذکر