کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عضو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عضو
واژگان مترادف و متضاد
۱. آلت، اندام ۲. ابوابجمعی، جزو، کارمند، مستخدم ۳. جهاز
-
جستوجو در متن
-
سناتور
واژگان مترادف و متضاد
عضو سنا، عضو مجلساعیان، نماینده مجلس اعیان
-
پرسنل
واژگان مترادف و متضاد
اعضا، عضو، کادر، کارمند
-
جزو
واژگان مترادف و متضاد
۱. بخش، پاره، قسمت، لخت ۲. عداد، عضو، عضو ۳. رهرو، سالک
-
ابوابجمعی
واژگان مترادف و متضاد
پرسنل، جزو، جمعی، عضو، کادر
-
کارمند
واژگان مترادف و متضاد
اداری، پرسنل، عضو، کادر، مامور، مستخدم
-
مهره
واژگان مترادف و متضاد
۱. نگین ۲. بازیگر، عامل، عضو
-
آلت
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابزار، اسباب، افزار، دستگاه، مایه، وسیله ۲. اندام، عضو
-
جهاز
واژگان مترادف و متضاد
۱. بلم، زورق، سفینه، قایق، کشتی، کلک ۲. جهیز ۳. عضو ۴. سیستم
-
مستخدم
واژگان مترادف و متضاد
۱. اداری، عضو، کادر، کارمند، مامور ۲. بنده، چاکر، خادم، خدمتکار، غلام، گماشته، نوکر ≠ رئیس، کارفرما
-
اندام
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدنه، پیکر، تن، تنه، جثه، جسم، قامت، قد، کالبد، هیکل ۲. آلت، جوارح، عضو ۳. ارگانیسم