کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصیان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خروج کردن
واژگان مترادف و متضاد
شوریدن، طغیان کردن، یاغی شدن، سرکشی کردن، بهدشمنی برخاستن، عصیان ورزیدن، عصیان کردن، شورش کردن
-
تمرد کردن
واژگان مترادف و متضاد
سرپیچی کردن، گردنکشی کردن، عصیان ورزیدن، طاغیشدن، سرکشی کردن، نافرمانی کردن ≠ فرمانبرداری کردن، مطیع بودن
-
متمرد شدن
واژگان مترادف و متضاد
تمرد کردن، نافرمان شدن، سرکشی کردن، عصیانگر شدن، عصیان ورزیدن، یاغ شدن، گردنکشی کردن
-
تمرد
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجاسر، تخطی، تخلف، سرپیچی، سرکشی، طغیان، عصیان، گردنکشی، نافرمانی، یاغیگری ≠ فرمانبرداری ۲. سرپیچی کردن، سرکشی کردن، طغیانورزیدن، عصیان ورزیدن، گردنکشی کردن، نافرمانی کردن ≠ فرمان بردن، فرمانبرداری کردن، رام بودن، تسلیم بودن
-
سرپیچی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تخطی کردن ۲. تمرد کردن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن، سرکشی کردن ۳. نافرمانی کردن، تمکین ن کردن
-
سر پیچیدن
واژگان مترادف و متضاد
امتناعورزیدن، تخطی کردن، تمرد کردن، رویگردانشدن، سرپیچی کردن، سر برتافتن، سرکشی کردن، عصیان ورزیدن، نافرمانی کردن، تمکینن کردن
-
خودسری کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خیرهسری کردن، خودرایی کردن ۲. تمرد کردن، نافرمانی کردن، گستاخی کردن، عصیان ورزیدن، سرکشی کردن، طغیان کردن، نافرمانی کردن ۳. خودکامگی کردن، لجاجت به خرج دادن، کلهشقی کردن، یکدندگی کردن
-
طغیان کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرکشی کردن، عصیان ورزیدن، گردنکشی کردن، نافرمانی کردن، یاغی شدن، طاغی شدن، شورش کردن ۲. بالا آمدن (سطح آب رودخانه)، سرریز کردن
-
سرکشی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازدید کردن، بازرسی کردن ۲. دیدار کردن، ملاقات کردن ۳. سرپیچی کردن، نافرمانی کردن، تمرد کردن، متمرد شدن ۴. عصیان ورزیدن، یاغی شدن، گردنکشی کردن، یاغیگری کردن
-
به پا خاستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن، برخاستن، بلند شدن ≠ نشستن ۲. شورش کردن، شوریدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ تسلیمبودن ۳. انقلاب کردن، قیام کردن، نهضت کردن ≠ تسلیم شدن
-
تسلیم شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تمکین کردن، تندر دادن، گردن نهادن ۲. رام شدن، مطیع شدن، منقاد شدن ≠ نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن
-
خروج
واژگان مترادف و متضاد
۱. برون شد، بیرونرفت، برونرفت ۲. سرکشی، قیام، طغیان، عصیان ۳. بیرون آمدن، بیرون شدن، خارج شدن، در آمدن ۴. طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ دخول
-
برتافتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیچیدن، تابدادن ۲. برگردانیدن، رو گردانیدن ۳. سرپیچیدن، اعراض کردن، روی برتافتن ۴. تمکین ن کردن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن ۵. تاب آوردن، تحمل کردن، برخود هموار کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن
-
معصیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثم، بزه، تقصیر، جرم، خطا، ذنب، فجور، گناه، منکر ۲. نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن، گناه کردن ۳. نافرمانی ≠ ثواب
-
برخاستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن، بهپاخاستن، برپا شدن، بلند شدن ۲. بیدار شدن ۳. بردمیدن، سر زدن ۴. برآمدن، طلوع کردن ۵. شوریدن، شورش کردن، طغیان کردن، عصیان کردن، قیام کردن ۶. متصاعد شدن ۷. پدیدآمدن، آغاز شدن، در گرفتن ۸. پیش آمدن، اتفاق افتادن،