کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضرب
واژگان مترادف و متضاد
۱. زدن، شکنجه، ضربت، کوب، کوفتن ۲. جرح، زخم ۳. تنبک ۴. تالی، شبیه، مانند، مثل، همتا ۵. صنف، قسم، گونه، نوع ۶. چوله ۷. عجز ۸. قرینه
-
جستوجو در متن
-
ریتم
واژگان مترادف و متضاد
ایقاع، ضرب، وزن
-
تمبک
واژگان مترادف و متضاد
تنبک، ضرب ≠ دایرهزنگی
-
تنبک
واژگان مترادف و متضاد
تمبک، دنبک، ضرب
-
ضربت
واژگان مترادف و متضاد
زخم، زدن، ضرب، ضربه، کتک، کوفت، نواخت
-
کتک
واژگان مترادف و متضاد
۱. زدن، ضرب، ضربت ۲. چوب، چوبدست
-
ایقاع
واژگان مترادف و متضاد
۱. ضرب، وزن ۲. تاخت، شبتازی، شبیخون
-
جرح
واژگان مترادف و متضاد
۱. جریحه، خستن، ضرب ۲. پسزدن، رد
-
زخم
واژگان مترادف و متضاد
جراحت، جریحه، خراش، خستگی، ریش، ضرب، قرح، ناسور، نیش
-
سکه زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ضرب کردن ۲. رونق بخشیدن، پررونق کردن ۳. کارشایان کردن
-
شکنجه
واژگان مترادف و متضاد
آزار، اذیت، ایذاء، تعذی، تعذیب، زجر، سیاست، ضرب، عذاب
-
کوفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خرد کردن، زدن، ضرب، کوبیدن ۲. آسیبرساندن، صدمهزدن، ضربتزدن
-
مضروب
واژگان مترادف و متضاد
۱. زده، کتکخورده ۲. بسشمرده، عدد ضرب شده ≠ ضارب، مضروب فیه
-
وزن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندازه، ثقل، سنگینی، مقدار ۲. ریتم، سجع، ضرب