کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوا
واژگان مترادف و متضاد
۱. بجز، جدااز، جداگانه، جز، علیحده، غیراز ۲. منتزع، وا، جدا ۳. برابر، معادل، یکسان
-
واژههای مشابه
-
سوا شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا شدن ۲. متارکه کردن، طلاق دادن، طلاق گرفتن ۳. یکدیگر را ترک کردن ۴. انتخابشدن، گزیدهشدن، دستچین شدن
-
سوا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن ۲. از هم جدا کردن ۳. انتخاب کردن، برگزیدن، دستچین کردن
-
واژههای همآوا
-
سوء
واژگان مترادف و متضاد
۱. بد، ناروا ≠ نیک، روا، نیکو ۲. قبیح، ناپسند، شنیع ≠ پسندیده، مستحسن
-
جستوجو در متن
-
غیراز
واژگان مترادف و متضاد
بهجز، جز، سوا
-
علیحده
واژگان مترادف و متضاد
جدا، جداگانه، سوا، مستقل
-
قاطی
واژگان مترادف و متضاد
آمیخته، درهم، مخلوط ≠ سوا
-
مجزا
واژگان مترادف و متضاد
جدا، جداگانه، سوا، علیحده
-
بهجز
واژگان مترادف و متضاد
بهغیر، جز، سوا، غیراز، مگر
-
جداگانه
واژگان مترادف و متضاد
جدا، جداجدا، سوا، علیحده
-
مجزا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن، سوا کردن ۲. جداجدا کردن، جزءجزء کردن
-
منفک شدن
واژگان مترادف و متضاد
جداشدن، سوا شدن، منتزع شدن، منشعب گشتن