کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سر و کیسه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سر آمدن
واژگان مترادف و متضاد
به سررسیدن، منقضی شدن، پایان یافتن، به پایان رسیدن ≠ آغاز گشتن، شروع شدن
-
سر خوردن
واژگان مترادف و متضاد
سریدن، لغزیدن، لیز خوردن
-
سر خوردن
واژگان مترادف و متضاد
وازده شدن، دلزده شدن، ناامید شدن، دلسرد شدن، بیرغبتشدن
-
سر رسیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. منقضیشدن، تمام شدن ۲. وارد شدن (ناگهانی)
-
سر رفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لبریز شدن(مایع جوشان) ۲. به پایان رسیدن، تمام شدن ۳. بیتاب شدن، کمطاقت شدن
-
سر شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تفوق یافتن، ممتاز گشتن، برتر شدن ۲. سپری شدن، طیشدن، به سر آمدن، گذشتن
-
سر گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
انجام شدن، انجام گرفتن، عملی شدن
-
جستوجو در متن
-
چرک کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. عفونیشدن، عفونت کردن ۲. کثیف کردن، چرکین کردن ≠ تمیز کردن ۳. کیسه کشیدن، چرکزدایی کردن، شوخ برگرفتن (از تن واندام)
-
خنک کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرد کردن ۲. از شور و نوا انداختن، کمشور و شوق کردن
-
مختصر کردن
واژگان مترادف و متضاد
کوتاه کردن، خلاصه کردن، تلخیص کردن ≠ مطول کردن، اطناب دادن، طول و تفصیل دادن
-
خلع کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برکنار کردن، معزول کردن، منفصل کردن، عزل کردن ≠ گماشتن، برگماشتن، منصوب کردن ۲. کندن، برکندن، بیرون آوردن (لباس و )
-
مثله کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سانسور کردن ۲. خراب کردن، ناقص کردن، ابتر کردن(نوشته و ) ۳. بریدن، تکهتکه کردن (اندام، جوارح)
-
توفیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. غریدن، داد و فریاد کردن، غوغا کردن ۲. شورش کردن، شورش کردن ۳. جنبش کردن، نهضت به پا کردن
-
ماستمالی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لاپوشانی کردن، عیب پوشاندن ۲. سرسریبرخورد کردن، سرسری رفع و رجوع کردن