کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سربازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سربازی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خدمت کردن، خدمت وظیفه انجام دادن ۲. جانفشانی کردن، جانبازی کردن، سر باختن، فداکاری کردن
-
جستوجو در متن
-
جانبازی
واژگان مترادف و متضاد
ایثار، جانفشانی، سربازی، فداکاری
-
سرداری
واژگان مترادف و متضاد
۱. امیرالجیشی، سالاری، سپهسالاری، فرماندهی ۲. لباسمردانهبلند ≠ سربازی
-
مشمول
واژگان مترادف و متضاد
۱. شمول، فراگیر ۲. سرباز ۳. سن سربازی
-
نظام
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتظام، انضباط، دیسیپلین ۲. آراستگی، ترتیب، روش، سامان، نظم ۳. ارتش، سربازی ۴. رژیم
-
خدمت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بندگی کردن، چاکری کردن ۲. انجام وظیفه کردن، کار کردن ≠ خیانت کردن ۳. خدمتگزاربودن ۴. تعظیم کردن، کرنش کردن ۵. سربازی کردن ۶. مراقبت کردن، پرستاری کردن، تیمار کردن
-
خدمت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرستش ۲. طاعت ≠ خیانت ۳. پرستاری، تیمار ۴. اطاعت، فرمانبری ۵. بندگی، چاکری، خدمتکاری، نوکری ۶. پست، شغل، کار، ماموریت ۷. حضور، محضر، پیشگاه، ملازمت، نزد ۸. تعظیم، کرنش ۹. جناب، حضرت، سرکار ۱۰. نظاموظیفه، سربازی