کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مکشوف ساختن
واژگان مترادف و متضاد
آشکار کردن، نمایان ساختن، پدیدار کردن، عیان کردن
-
ملول ساختن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهستوهآوردن، بیزار کردن ۲. افسرده کردن، اندوهگین کردن، غمگین کردن ≠ شادمان کردن
-
جستوجو در متن
-
سترون کردن
واژگان مترادف و متضاد
نازا ساختن، عقیم ساختن، عقیم کردن ≠ بارور ساختن
-
متوجه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آگاه کردن، فهماندن، هشیار ساختن، حالی کردن، متوجه ساختن ۲. متمرکز ساختن، معطوف کردن، معطوف ساختن
-
معمور کردن
واژگان مترادف و متضاد
آباد کردن، آبادان ساختن، عمارت ساختن، معمورگردانیدن، دایر کردن، آبادان ساختن ≠ خراب کردن، ویران ساختن، بایر کردن
-
میسر کردن
واژگان مترادف و متضاد
ممکن ساختن، امکانپذیر ساختن، فراهم کردن
-
سپر کردن
واژگان مترادف و متضاد
محافظ ساختن، پناه قرار دادن، سپر ساختن ≠ سپرافکندن
-
بیآبرو کردن
واژگان مترادف و متضاد
بدنام کردن، رسوا کردن، مفتضح ساختن، بیاعتبار ساختن
-
تجهیز کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مجهز ساختن، بسیج کردن ۲. آراستن، ساختن ۳. آماده کردن، مهیا ساختن ۴. بسیج کردن، بسیجیدن
-
تلطیف
واژگان مترادف و متضاد
۱. لطیفسازی، ملایمسازی ۲. لطیف کردن، ملایم ساختن ۳. زیبا ساختن، دلپذیر ساختن
-
خبردار کردن
واژگان مترادف و متضاد
آگاهانیدن، مطلع ساختن، مطلع کردن، اطلاعدادن، مستحضر ساختن، آگاه کردن
-
تغییر دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دگرگون ساختن، متحول کردن، متفاوت ساختن ۲. عوض کردن
-
مستحضر کردن
واژگان مترادف و متضاد
آگاه کردن، اطلاع دادن، خبردار کردن، مطلع ساختن، واقف ساختن ≠ غافل کردن، بیخبرگذاشتن
-
مستند کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. منسوب کردن، نسبت دادن، اسناد دادن ۲. موثق ساختن، مدلل ساختن
-
متمکن کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دولتمند کردن، متمول کردن ۲. مستقر کردن، جا دادن ۳. توانا ساختن، مقتدر ساختن