کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمانه ساز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ساز زدن
واژگان مترادف و متضاد
نواختن، نوازندگی کردن
-
ارغنون
واژگان مترادف و متضاد
ارغون، ارگ، ساز
-
چغانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. ساز ۲. قانون ۳. شعر، قصیده
-
عود
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازگشت، برگشت، رجعت، نکس ۲. بربط، ساز
-
مهیا کردن
واژگان مترادف و متضاد
اماده کردن، حاضر کردن، تهیه کردن، ساز کردن
-
حیلتباز
واژگان مترادف و متضاد
حیلهگر، حیلتساز، حیلتآموز، مکار، حقهباز، حیلتگر، محیل، فریبنده، فریبکار، نیرنگ باز، نیرنگ ساز
-
رود
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدول، جویبار، جوی، رودخانه، نهر ۲. جگربند، جگرپاره، فرزند، کودک ۳. ساز
-
طنطنه
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجمل، جاهوجلال، طمطراق، فروشکوه، کروفر، شوکت، جاه ۲. آوازه، شهرت ۳. صدای ساز، بانگ بربط، صدا، نوای رود
-
قانون
واژگان مترادف و متضاد
۱. رسم، روش، طرز، طریقه، نظم، هنجار ۲. آیین، ضابطه، قاعده، مقررات ۳. ساز
-
ابریشم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بریشم، پرند، پرنیان، پیله، حریر ۲. تاره، زه، ساز ۳. بریشمنواز، دستانساز، نوازنده ۴. درختابریشم، شبخسب
-
چنگ
واژگان مترادف و متضاد
۱. چنگال، مخلب ۲. منقار، تک، نوک ۳. پنجه، دست ۴. اختیار ۵. ساز ۶. پنجه، خمیده ۷. قلاب، کجک
-
ساخت
واژگان مترادف و متضاد
۱. ساختن، ۲. صنع، صنعت ۳. محصول، مصنوع ۴. شکل، نقشه ۵. ساختمان ۶. ساختار ۷. سازوبرگ ۸. ساز، سامان
-
ساز کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آغاز کردن، آغازیدن ≠ خاتمه دادن ۲. آهنگ کردن، عزم کردن، قصد کردن ۳. آراسته کردن، آماده کردن ۴. کوک کردن، همنوا ساختن
-
دستگاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آلت، ابزار، اسباب، سامان ۲. بساط ۳. جهاز، سیستم ۴. مجموعه ۵. آپارات، ماشین ۶. ساز، نوا ۷. تجمل، جاه، جلال ۸. مایه ۹. ثروت، سرمایه ۱۰. واحد
-
ساز
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارغنون، تار، سهتار، چنگ، رود، عود ۲. تجمل، برگ، دستگاه ۳. ساخت، سامان ۴. تحمل، سازگاری، سازش ۵. خدعه، فریب، مکر، نیرنگ ۶. تدارک، تهیه ۷. جامه، رخت، لباس ۸. بنه، توشه، زاد سفر ۹. راه، روش، طریق، شیوه ۱۰. نفع، سود ۱۱. آرایش، آما