کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبون
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیچاره، درمانده، عاجز، ناتوان ۲. حقیر، خفیف، خوار، ذلیل ۳. پست، جلب، سقط، فرومایه، ناکس ۴. مغلوب ۵. ضعیف، ضعیفالنفس، نژند
-
جستوجو در متن
-
سفیل
واژگان مترادف و متضاد
پست، زبون، حقیر، خوار، بدبخت
-
سستبنیاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. سستبنیان، ناپایدار، متزلزل ۲. زبون، ضعیفالنفس
-
ذلیل
واژگان مترادف و متضاد
پست، حقیر، خوار، دون، زبون، فرومایه، متذلل، مغلوب، ناکس، ≠ عزیز
-
ضعیفالنفس
واژگان مترادف و متضاد
بیاراده، بیچاره، حقیر، زبون، سستاراده، سستبنیاد، ناتوان ≠ بااراده
-
مخذول
واژگان مترادف و متضاد
۱. ریشهکن، منکوب ۲. خوار، زبون، سرافکنده، سرشکسته، ذلیل
-
خاکبرسر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بینوا، درمانده، بدبخت، بیچاره ۲. ذلیل، خوار ۳. زبون، توسریخور، مصیبترسیده، آفتزده
-
سافل
واژگان مترادف و متضاد
۱. پایین، تحت، زیر، دون، فرود ≠ بالا، فراز ۲. پست ۳. نشیب ≠ فراز ۴. فرومایه، زبون، سفله، دنی
-
ضعیف
واژگان مترادف و متضاد
بیحال، بیقدرت، خفیف، راجل، زار، زبون، سست، عاجز، فرسوده، قاصر، کمزور، لاغر، ناتوان، نحیف، نزار ≠ قوی
-
لاک
واژگان مترادف و متضاد
۱. پوسته، پوشش، جلد ۲. سرخ، قرمز ۳. تغار، لاوک ۴. پست، حقیر، دنی، زبون، فرومایه
-
مذلت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پستی، حقارت، خواری، ذل، ذلت، زبونی، سرافکندگی ۲. خوارشدن، ذلیل شدن، به پستیگراییدن، زبون شدن
-
مهین
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوار، زبون ۲. سست، ضعیف ۳. بزرگتر، بزرگ، بزرگترین ≠ کهین
-
نبهره
واژگان مترادف و متضاد
۱. قلب، نارایج، ناروا، ناسره ۲. بیمقدار، پست، دونمایه، زبون، فرومایه ۳. ناگهان
-
خوار شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ذلیل شدن، بهذلت افتادن، پست شدن، حقیر شدن، احساسحقارت کردن، زبون گشتن ≠ عزیز گشتن، عزیزشدن ۲. بیارزش شدن، بیقدر شدن ۳. بیاهمیت شدن ≠ مهم شدن