کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبردست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبردست
واژگان مترادف و متضاد
۱. استاد، حاذق، خبره، کاردان، ماهر، متبحر ۲. زبل، زرنگ ۳. باکفایت، مقتدر
-
جستوجو در متن
-
چابکدست، چابکدست
واژگان مترادف و متضاد
جلد، تیزدست، زبردست، فرز، ماهر ≠ کند
-
چیرهدست
واژگان مترادف و متضاد
بامهارت، چالاک، چست، زبردست، ماهر ≠ چلمن، دستوپاچلفتی
-
زبل
واژگان مترادف و متضاد
چموش، زبردست، زرار، زرنگ، زیرک، شیطان ≠ چلمن، دستوپاچلفتی
-
بامهارت
واژگان مترادف و متضاد
۱. زبردست، کاردان، ماهر ≠ بیمهارت، غیرماهر ۲. استادانه، ماهرانه ≠ ناشیانه
-
خبره
واژگان مترادف و متضاد
آزموده، آگاه، استاد، بصیر، خبیر، زبردست، کارآمد، کاردان، کارکشته، کارشناس، ماهر، متخصص، مطلع ≠ تازهکار، ناآزموده
-
حاذق
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزموده، استاد، باتجربه، پخته، چیرهدست، تیزهوش، زبردست، زیرک ۲. کارآزموده، کاردان، ماهر، مجرب ≠ بیتجربه، ناآزموده
-
چربدست، چربدست
واژگان مترادف و متضاد
۱. فرز، جلد، چابک، زرنگ ۲. استاد، ماهر ۳. زبردست ۴. هنرمند، شیرینکار ۵. حقهباز، تردست
-
ماهر
واژگان مترادف و متضاد
آزموده، استاد، تردست، چابکدست، حاذق، خبره، زبردست، کارآمد، کاردان، کارکشته، متبحر، متخصص، مجرب ≠ ناشی، غیر ماهر
-
متبحر
واژگان مترادف و متضاد
۱. استاد، دانا، دانشمند، آگاه ۲. زبردست، کاردان، ماهر، متخصص، وارد، ورزیده ≠ ناشی
-
چابک
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسم جلد، چالاک، چست، شاطر، شهم، فرز، قبراق، هژیر ≠ چلمن ۲. داهی، زرنگ ≠ تنبل ۳. تند، زود ۴. زبردست، ماهر ۵. تازیانه، شلاق
-
زرنگ
واژگان مترادف و متضاد
۱. باهوش، داهی، زیرک ۲. جلد، جلید، چابک، چالاک، چست، ، فرز ۳. درسخوان ۴. رند ۵. زبردست، ماهر ۶. زبل، شیطان ≠ تنبل
-
استاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. آموزگار، مدرس، مربی، معلم، هیربد، ۲. خبره، زبردست، کاردان، ماهر، متبحر ۳. کارفرما، ۴. صنعتگر، ۵. دانا، عالم، ۶. رئیس، سرکرده، مهتر ≠ شاگرد، ناشی