کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رَفَعَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رفع
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازبینبردن، برطرف کردن ۲. دفع، مدافعه ۳. حل، ساماندهی ۴. ضمه
-
واژههای همآوا
-
رفع
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازبینبردن، برطرف کردن ۲. دفع، مدافعه ۳. حل، ساماندهی ۴. ضمه
-
جستوجو در متن
-
مرتفع شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برطرف شدن، رفع شدن، رفع و رجوع شدن ۲. فیصله یافتن
-
مرتفع کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برطرف کردن، رفع کردن، رفع و رجوع کردن ۲. فیصله دادن ۳. مرتفع ساختن
-
تبرئه کردن
واژگان مترادف و متضاد
رفع اتهام کردن، مبرا دانستن، بیگناه دانستن
-
منتفی
واژگان مترادف و متضاد
برطرف، رد، رفع، نفی، نفیشده، انجامنشدنی
-
تصفیه
واژگان مترادف و متضاد
۱. تزکیه، تهذیب ۲. پالایش ۳. پاکسازی، فیلتر ۴. تفریغحساب، رفع اختلاف ۵. پاک کردن، پالودن، صاف کردن ≠ آلودن ۶. رفع اختلاف کردن
-
طلسم شکستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. طلسمشکنی کردن، طلسمزدایی کردن، باطلالسحر کردن، جادوزدایی کردن ۲. مانعزدایی کردن، طلسمگشایی کردن، رفع موانع کردن
-
ماستمالی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لاپوشانی کردن، عیب پوشاندن ۲. سرسریبرخورد کردن، سرسری رفع و رجوع کردن
-
برطرف
واژگان مترادف و متضاد
۱. رفع، منتفی ۲. از میان رفته، ناپدید، معدوم، نابود
-
تجنیس
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجانس، جناس، مجانسه، همجنسسازی ۲. همجنس کردن ≠ رفع
-
دفع
واژگان مترادف و متضاد
اخراج، پسزدن، پیشگیری، جلوگیری، دور کردن، راندن، رد، رفع، مدافعه، ممانعت، وازدن ≠ جذب
-
سازش کردن
واژگان مترادف و متضاد
صلح کردن، آشتی کردن، رفع اختلاف کردن، توافق کردن، به موافقترسیدن، مصالحه کردن، سازگارشدن، اصلاح کردن ≠ ناسازگاری کردن، مخالفت کردن