کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روایت
واژگان مترادف و متضاد
حدیث، حکایت، داستان، نقل
-
جستوجو در متن
-
واگو
واژگان مترادف و متضاد
بازگو، تکرار، روایت، نقل
-
حدیث کردن
واژگان مترادف و متضاد
سخنگفتن، نقل کردن، روایت کردن، حکایت کردن، گفتن
-
خوانش
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرائت، مطالعه، خواندن ۲. روایت
-
بازگویی
واژگان مترادف و متضاد
تکرار، تکریر، روایت، نقل، واگو، بیان
-
حدیث
واژگان مترادف و متضاد
۱. داستان، روایت، قصه ۲. واقعه، رویداد، ماجرا ۳. گفته، سخن ۴. روایت، خبر، قول ≠ عمل ۵. تازه، جدید، نو ≠ کهنه
-
حکایت کردن
واژگان مترادف و متضاد
داستانسرایی کردن، روایت کردن، سرگذشتگفتن، قصه گفتن، قصهگویی کردن، نقل کردن، نقالی کردن
-
حکایت
واژگان مترادف و متضاد
۱. افسانه، داستان، روایت، سرگذشت، سمر، قصه، نقل ≠ واقعیت ۲. ماجرا
-
آوردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اتیان، با خود حمل کردن، رساندن ۲. زادن، زاییدن ۳. حکایت کردن، روایت کردن، نقلکردن ≠ بردن
-
بازگو
واژگان مترادف و متضاد
۱. راوی، روایتگر، قصهگو، ناقل، واگو ۲. بازگویه، تکرار ۳. روایت، نقل
-
منقول
واژگان مترادف و متضاد
۱. جابهجاکردنی، انتقالپذیر، قابلحمل ≠ غیرمنقول ۲. بازگو، روایت، نقل ۳. نقلشده، روایتشده، مروی ۴. نقلی ≠ عقلی، معقول
-
نقل
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتقال، جابجایی، حمل ۲. حکایت، داستان، قصه ۳. بازگویی، گزارش ۴. ترجمان، ترجمه، تعبیر، تفسیر ۵. بیان، روایت ۶. بازگو، بازگویی، ذکر
-
خبر
واژگان مترادف و متضاد
۱. آگاهی، اطلاع، نبا ۲. اخبار، شایعه، گزارش ۳. قضیه، روایت ۴. مسند ≠ مبتدا ۵. نقل، حدیث، گفتار ۶. محمول ۷. دستنبشته، ۸. اتفاق، حادثه، رویداد، ماجرا ۹. نشان، اثر، رد