کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنگ بر آب زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بر زدن
واژگان مترادف و متضاد
خیره شدن، مستقیمنگاه کردن، زل زدن
-
بر زدن
واژگان مترادف و متضاد
قاطی کردن(ورقبازی)
-
سر بر زدن
واژگان مترادف و متضاد
سر برکشیدن، طلوع کردن، ظاهر شدن (خورشید و ) ≠ غروب کردن
-
نواخت
واژگان مترادف و متضاد
۱. زدن، ضربت ۲. تفقد، دلجویی، ملاطفت، نوازش ۳. سرایش، سرودن ۴. احسان، بر، نکویی، نیکی ۵. انعام، بخشش، کزم
-
تنوره
واژگان مترادف و متضاد
۱. دودکش ۲. لولهسماور، آتشدان ۳. جنگ جامه، جوشن ۴. معبرریزش آب بر پرههای آسیا، آبراه ۵. جوش، جامه جنگ
-
بر کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خارج کردن، درآوردن ۲. کشیدن ۳. سر دادن، برآوردن ۴. بالا بردن ۵. ترقی دادن، بلندمرتبه گردانیدن، ارتقا مقام دادن ۶. برگرفتن، کنار زدن ۷. برافراشتن، بلند کردن ۸. رسم کردن، نقاشی کردن ۹. پروردن،
-
خاک
واژگان مترادف و متضاد
۱. اقلیم، خطه، زمین، ارض، سرزمین، قلمرو ۲. تراب، تربت، ثری، طین، غبرا، گل ≠ آب، ماء ۳. غبار، گرد ۴. کشور، بلد، دیار، مملکت ۵. خاکجا، قبر، گور، مزار، مشهد، مقبره ۶. بر، خشکی ۷. خاکه، پودر، نرمه ۸. پست، حقیر، بیارزش