کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رشته
واژگان مترادف و متضاد
۱. بند، تار، ریسمان، نخ ۲. سلسله ۳. رگه ۴. ماکارونی ۵. شعبه ۶. شاخه ۷. زنجیره، سلسله ۸. گرایش ۹. پیوک
-
جستوجو در متن
-
ماکارونی
واژگان مترادف و متضاد
رشته، رشتهفرنگی
-
نخ
واژگان مترادف و متضاد
بند، تار، رشته، ریسمان
-
مکتوب کردن
واژگان مترادف و متضاد
نوشتن، تحریر کردن، به رشته تحریر درآوردن
-
ریسه
واژگان مترادف و متضاد
۱. رشته، نوار ۲. ضعف، غش
-
سمط
واژگان مترادف و متضاد
۱. رشته، عقد، گردنبند ۲. رده، رسته
-
طناب
واژگان مترادف و متضاد
بند، حبل، خطام، رسن، رشته، ریسمان
-
نوار
واژگان مترادف و متضاد
۱. کاست ۲. باند، روبان ۳. رشته
-
ریسمان
واژگان مترادف و متضاد
بند، تار، حبل، رسن، رشته، طناب، مقود، نخ
-
رگه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آثار، اثر، رد، نشانه، نشان ۲. رشته ۳. ریشه
-
لیف
واژگان مترادف و متضاد
۱. بافت، تار، تارچه، رشته، نسج ۲. کیسه ۳. ابرحمام
-
مرقوم داشتن
واژگان مترادف و متضاد
نوشتن، تحریر کردن، به رشته تحریر درآوردن، مکتوب کردن، ترقیم کردن، مرقوم فرمودن
-
مهر بریدن
واژگان مترادف و متضاد
دل کندن، دل برکندن، بیعلاقه شدن، رشته الفت گسستن
-
خیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بور، خجلتزده، سرافکنده، شرمنده، کنفت ≠ سرفراز، مفتخر ۲. رشته، سلک