کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راه عبور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
معرکه راه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
ازدحام کردن، جاروجنجال راه انداختن
-
جستوجو در متن
-
ردشدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. رفوزهشدن، مردودشدن ۲. عبور، گذر ۳. عبور کردن، گذشتن
-
گذشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. عبور، گذر ۲. عبور کردن ۳. بخشودن، صرفنظر کردن
-
گذار
واژگان مترادف و متضاد
عبور، گذر، مسیر، معبر
-
عبور
واژگان مترادف و متضاد
۱. تردد، گذار، گذر ۲. ردشدن، گذشتن ۳. مرور
-
گذر
واژگان مترادف و متضاد
۱. آمدورفت، تردد، عبور، گذار، گذشتن، مرور، مسیر ۲. کوچه، گذرگاه، معبر
-
طی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیمودن، درنوردیدن، عبور کردن ۲. تمام کردن، گذراندن، گذرانیدن ۳. قطع کردن ۴. قطعی کردن
-
مرور
واژگان مترادف و متضاد
۱. تکرار، دوره ۲. مطالعه ۳. یادآوری ۴. رفتن، طی، عبور، گذر، گذشتن
-
گذاردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جادادن، گذاشتن، نهادن ۲. وضع کردن، وضع ۳. طی کردن، عبور کردن، گذشتن ۴. برپاداشتن، منعقد کردن ۵. ترک کردن، رها کردن
-
مرور کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. گذشتن، سپری شدن، عبور کردن ۲. یادآوری کردن، بهخاطر آوردن ۳. مطالعه اجمالی کردن، از نظرگذرانیدن ۴. تکرار کردن
-
بریدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قطع کردن، قطع ≠ پیوند دادن ۲. گسستن، گسیختن ≠ پیوستن ۳. اره کردن، قیچی کردن، برش دادن، چیدن ۴. دریدن، شکافتن، ۵. برش دادن ۶. جدا شدن، قطع رابطه کردن ≠ پیوستن ۷. جدایی انداختن ۸. عبور کردن، گذشتن، طی کردن ۹. تعیین کردن، مقرر کردن