کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راه خواستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
معرکه راه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
ازدحام کردن، جاروجنجال راه انداختن
-
جستوجو در متن
-
مدد خواستن
واژگان مترادف و متضاد
استمدادطلبیدن، کمک خواستن، امداد خواستن، یاریطلبیدن، یاری خواستن ≠ یاری بخشیدن
-
معذرت خواستن
واژگان مترادف و متضاد
پوزش خواستن، پوزش طلبیدن، عذرخواهی کردن
-
خواستار شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواهانشدن، خواستن، طلب کردن ۲. خواستگاری کردن
-
مسئلت کردن
واژگان مترادف و متضاد
درخواست کردن، خواستن، خواهش کردن
-
مصاحبه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. گفتوگو کردن ۲. نظر خواستن، نظرخواهی کردن
-
مصلحت جستن
واژگان مترادف و متضاد
مصلحت خواستن، مصلحتجویی کردن، چارهاندیشیدن، چارهاندیشی کردن، صلاحاندیشی کردن
-
ملتجی شدن
واژگان مترادف و متضاد
پناهخواستن، پناهجویی کردن، پناه آوردن، پناهندهشدن، زینهار خواستن
-
تشهد
واژگان مترادف و متضاد
۱. شهادتین گفتن، شهادت دادن(درنماز) ۲. شاهد خواستن، طلبگواهی کردن
-
مطالبه
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادعا، بازجست، بازخواست، تقاضا، طلب ۲. جستن، خواستن، طلب کردن، بازجستن
-
طلب
واژگان مترادف و متضاد
۱. جستجو ۲. التماس، خواست، تقاضا، خواستاری، خواهش، مطالبه ۳. جستن، خواستن، ۴. بستانکاری ≠ بده، بدهکاری، دین، قرض
-
خواهش
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرزو، تمایل ۲. استدعا، التماس، تقاضا، تمنا ۳. خواست، خواستن، خواسته، درخواست ۴. طلب، کام، مراد، مشیت ۵. میل، هوس، هوی
-
طلب کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواستن، درخواست کردن، خواستار شدن، طلبیدن، مطالبه کردن، جستجو کردن ۲. جستن، جستوجو کردن ۳. احضار کردن، فرا خواندن ۴. مطالبه کردن ۵. ابتغاء
-
طلبیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. احضار کردن، خواندن ۲. تقاضا کردن، فرا خواندن، ۳. دعوت کردن، فراخوانی کردن ≠ راندن، طرد کردن ۴. خواستن، طلب کردن، ۵. جستن، جستوجو کردن ۶. اقتضا کردن، لازم داشتن