کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیده بانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
دیدهبانی
واژگان مترادف و متضاد
پاسداری، دیدبانی، دیدهوری، کشیک، مراقبت
-
جستوجو در متن
-
بانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بنیانگذار، پایهگذار، موسس ۲. باعث، مورث، عامل، سازنده
-
موسس
واژگان مترادف و متضاد
بانی، بنیانگزار، پایهگذار، واضع
-
بنیانگذار
واژگان مترادف و متضاد
بانی، پایهگذار، موسس ≠ بنیانکن
-
واضع
واژگان مترادف و متضاد
بانی، پایهگذار، شارع، موسس، موجد
-
سلسلهجنبان
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیشوا، رهبر، سرحلقه، سرخیل، قاید ۲. باعث، بانی، محرک
-
سرحلقه
واژگان مترادف و متضاد
بانی، رکن، سرخیل، رهبر، سردسته، سرکرده، سرگروه، سلسلهجنبان، پیشوا
-
سرسلسله
واژگان مترادف و متضاد
۱. سلسلهجنبان ۲. بانی، موسس، آغازگر ۳. رئیس، بزرگ، مهتر
-
سرجنبان
واژگان مترادف و متضاد
بانی، رئیس، رکن، رهبر، سرخیل، سردسته، سرسلسله، سرکرده، سلسلهجنبان، قاید، مهتر قوم
-
باعث
واژگان مترادف و متضاد
۱. انگیزه، سبب، علت، محرک، موجب، مورث، وسیله ۲. بانی، مسبب ۳. برانگیزاننده
-
واقف
واژگان مترادف و متضاد
۱. آگاه، باخبر، بیدار، خبیر، شناسا، عارف، مخبر، مسبوق، مستحضر، مطلع، وارد ۲. بانی، وقفکننده ≠ بیخبر