کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دید
واژگان مترادف و متضاد
۱. آگاهی، بینش ۲. رویت، نظر، نگرش ۳. باصره، بینایی ۴. دیدار، مشاهده، ملاحظه، نظاره، نگاه ۵. لحاظ، منظر
-
جستوجو در متن
-
تماشا کردن
واژگان مترادف و متضاد
دید زدن، نظاره کردن، نگاه کردن
-
چشموچار
واژگان مترادف و متضاد
۱. بینایی، دید ۲. چشم، دیده
-
رویت
واژگان مترادف و متضاد
دید، دیدار، دیدن، مشاهده، نظر
-
نظاره
واژگان مترادف و متضاد
تماشا، دید، نظر، نگاه، نگرش
-
چشم انداختن
واژگان مترادف و متضاد
نگاه کردن، نگریستن، نظر افکندن، دید زدن، چشمگرداندن
-
لحاظ
واژگان مترادف و متضاد
۱. دید، ملاحظه، نظر، نگرش ۲. دیدگاه، زاویه، منظر
-
باصره
واژگان مترادف و متضاد
۱. بینایی، دید، قوهدید ≠ سامعه ۲. چشم، دیده، عین ≠ گوش
-
ابصار
واژگان مترادف و متضاد
۱. دید، دیدن، رویت، نظر ۲. ادراک، فهم
-
بصر
واژگان مترادف و متضاد
۱. چشم، دیده، عین ۲. بینایی ۳. بینش، دید، آگاهی
-
نگاه
واژگان مترادف و متضاد
تماشا، توجه، دید، دیدار، رویت، عنایت، مشاهده، نظاره، نظر، نگرش
-
برانداز
واژگان مترادف و متضاد
۱. دید زدن، نگریستن ۲. برآورد، تخمین، سنجش ۳. سرنگونساز، کودتاچی، کودتاگر
-
برانداز کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دید زدن، دیدن، ورانداز کردن ۲. نگاه سطحی کردن، نگاه کردن ۳. برآورد کردن، تخمین زدن، سنجیدن
-
بینایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دید، رویت ۲. باصره ۳. اطلاع، بصیرت، بینش، دانایی ≠ شنوایی