کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دولتمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دولتمند
واژگان مترادف و متضاد
اعیان، پولدار، توانگر، ثروتمند، چیزدار، دارا، دولتیار، غنی، مالدار، متعین، متمکن، متمول، متنعم ≠ بیچیز، فقیر، ندار
-
جستوجو در متن
-
کامکار
واژگان مترادف و متضاد
دولتمند، سعید، سعادتمند، کامدیده، کامیاب، موفق ≠ نامراد
-
بیدولت
واژگان مترادف و متضاد
ادبار، بداقبال، بیاقبال، بیطالع، شوربخت، کمبخت ≠ دولتمند
-
متمکن کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دولتمند کردن، متمول کردن ۲. مستقر کردن، جا دادن ۳. توانا ساختن، مقتدر ساختن
-
پولدار
واژگان مترادف و متضاد
۱. توانگر، دولتمند، غنی، متمول ۲. خرپول ≠ بیپول، فقیر
-
نیکبخت
واژگان مترادف و متضاد
بختیار، خوشاقبال، خوشبخت، دولتمند، سعادتمند، نیکاختر ≠ بداختر، بدبخت
-
مالدار، مالدار
واژگان مترادف و متضاد
۱. توانگر، ثروتمند، دولتمند، محتشم، صاحبمکنت، غنی، متمول ۲. دوابدار، گلهدار ≠ فقیر، مستمند، نیازمند
-
مستطیع
واژگان مترادف و متضاد
بینیاز، توانگر، ثروتمند، دارا، دولتمند، غنی، مالدار، متعین، متمکن، متمول، متنعم، مستغنی، منعم ≠ نامستطیع
-
متمول
واژگان مترادف و متضاد
اعتباردار، توانگر، ثروتمند، چیزدار، دارا، دولتمند، غنی، مالدار، متعین، متمکن، مستغنی، معتبر ≠ فقیر
-
بیبضاعت
واژگان مترادف و متضاد
بیبرگ، بیپول، بیسرمایه، بیمایه، بینوا، تنگدست، تهیدست، فقیر، محتاج، مسکین ≠ دولتمند، صاحبمکنت، غنی
-
بیچیز
واژگان مترادف و متضاد
آسوپاس، بینوا، تنگدست، تهیدست، درویش، فقیر، محتاج، مفلس، مفلوک، ندار، یکلاقبا ≠ توانگر، چیزدار، دولتمند، غنی
-
ثروتمند
واژگان مترادف و متضاد
تاجر، توانگر، دولتمند، غنی، مالدار، متعین، متمول، متمکن، میلیونر ≠ بینوا، تهیدست، فقیر، گدا
-
متمکن
واژگان مترادف و متضاد
۱. توانگر، ثروتمند، دولتمند، غنی، متمول ≠ مفلس، ندار ۲. ثابت، جایگزین، جایگیر، مقیم ۳. دارایامکان، توانا، قادر
-
خواجه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آغا، اخته، خصی، خواجهسرا، مقطوعالنسل ۲. آقا، ارباب، بزرگ، سرور، صاحب، سید، مخدوم ۳. بازرگان، تاجر، دولتمند، سوداگر، متمول ≠ خادم