کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده ریش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ریش
واژگان مترادف و متضاد
۱. جراحت، خستگی، زخم، والانه ۲. لحیه، محاسن
-
ریش
واژگان مترادف و متضاد
۱. زخم، قرح ۲. محاسن
-
لحیه
واژگان مترادف و متضاد
ریش، محاسن
-
مجروح
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزرده، افگار، جریحهدار، ریش، خسته، ریش، زخمدار، زخمناک، زخمی، آسیبدیده، زخمخورده، فگار، مصدوم ≠ سالم ۲. ناعادل ≠ عادل
-
سبیل
واژگان مترادف و متضاد
بروت، سبلت، شارب ≠ ریش، محاسن
-
قرح
واژگان مترادف و متضاد
خستن، ریش، زخم، قرحه
-
بروت
واژگان مترادف و متضاد
سبلت، سبیل، شارب ≠ ریش، محاسن
-
والانه
واژگان مترادف و متضاد
جراحت، ریش، زخم
-
زخم
واژگان مترادف و متضاد
جراحت، جریحه، خراش، خستگی، ریش، ضرب، قرح، ناسور، نیش
-
خستگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. جراحت، ریش، زخم ۲. کوفتگی، درماندگی، فرسودگی ۳. ملالت
-
محاسن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ریش، لحیه ۲. احسانها، حسنات، حسنها، خوبیها، فضایل، مناقب، نیکوییها، نیکیها ≠ سیئات
-
جراحت
واژگان مترادف و متضاد
۱. جریحه، ریش، زخم، قرحه ۲. چرک، ریم ۳. صدمه
-
مجروح شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زخمی شدن، زخم برداشتن، جراحت برداشتن، زخمدار شدن، مصدوم شدن، ریش شدن ۲. جریحهدار شدن، فگار شدن