کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
در طی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حرف در آمدن
واژگان مترادف و متضاد
شایعشدن، شایعهپراکنی کردن، مورد اتهام قرار گرفتن
-
در حال، فورحالی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فهمیدن، دریافتن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، متوجه شدن، ۲. مزین شدن، آراسته شدن
-
سر در آوردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیبردن، دریافتن، درک کردن، وقوف یافتن ۲. آگاهشدن، اطلاع حاصل کردن، واقف شدن، مطلعشدن ۳. متوجه شدن، ملتفت شدن، فهمیدن ۴. ظاهر شدن، پیدا شدن، بیرون آمدن، خارج شدن
-
تن در دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. راضیشدن، رضایت دادن ۲. تسلیم شدن ۳. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن
-
جستوجو در متن
-
درنوردیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیمودن، طی کردن، گذشتن ۲. انطواء، تا کردن، درهمپیچیدن
-
ضمن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثنا، حین، خلال، طی ۲. بین، داخل، درون، میان
-
اثنا
واژگان مترادف و متضاد
بین، حین، خلال، ضمن، طی، هنگام
-
پیمایش
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندازهگیری، سنجش، مساحی ۲. پیمودن، درنوردیدن، طی کردن
-
سلوک
واژگان مترادف و متضاد
۱. سازش ≠ ناسازگاری ۲. انتهاج، رفتار، روش ۳. طی طریق کردن، رفتن
-
سپری
واژگان مترادف و متضاد
۱. پایانیافته، بهآخررسیده، طی، گذشت ۲. محو، معدوم، نابود، نیست ≠ هست ۳. پایمال
-
ماضی
واژگان مترادف و متضاد
۱. قبل، گذشته، زمانگذشته، پیشین، سابق، ماضیه ۲. طی شده، سپریشده
-
پیمودن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درنوردیدن، طی کردن ۲. آشامیدن، نوشیدن ۳. اندازهگرفتن، اندازهگیری، مساحتسنجی، مساحی
-
سلوک کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. رفتار کردن، سازگاری کردن ۲. راه پیمودن ۳. طی کردن (مراحل عرفانی)
-
سپری شدن
واژگان مترادف و متضاد
پایان یافتن، گذشتن، منقضی شدن، تمام شدن، به اتمامرسیدن، گذشتن، طی شدن، به سررسیدن ≠ شروع شدن