کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
در تنگنا قرار دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
در حال، فورحالی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فهمیدن، دریافتن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، متوجه شدن، ۲. مزین شدن، آراسته شدن
-
سر در آوردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیبردن، دریافتن، درک کردن، وقوف یافتن ۲. آگاهشدن، اطلاع حاصل کردن، واقف شدن، مطلعشدن ۳. متوجه شدن، ملتفت شدن، فهمیدن ۴. ظاهر شدن، پیدا شدن، بیرون آمدن، خارج شدن
-
جستوجو در متن
-
محدود کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مقید کردن، در تنگنا قرار دادن، محدودیت قائلشدن ۲. منحصر کردن ۳. محصور کردن
-
مضطر شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیچاره شدن، درمانده گشتن، ناچار گشتن ۲. گرفتار شدن، در تنگنا قرار گرفتن ۳. تهیدستشدن
-
مستمسک قرار دادن
واژگان مترادف و متضاد
بهانه کردن، دستاویز ساختن، دستاویز قرار دادن
-
بهانه کردن
واژگان مترادف و متضاد
دستاویز کردن، دستاویز قرار دادن، مستمسک قرار دادن
-
مات کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به تعجبواداشتن، شگفتزده کردن، مبهوت کردن، بهتزده کردن ۲. حیران کردن، حیرتزده کردن، متحیر کردن، سرگردان کردن ۳. عاجز کردن، درمانده کردن ۴. در تنگنا قرار دادن (حریف) ۵. از حرکت بازداشتن (مهره شاه حریف درشطرنج)، شهمات
-
خطاب کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. صدازدن، مخاطب قرار دادن، نامیدن ۲. سرزنش کردن، عتاب کردن، مورد عتاب قرار دادن
-
مستقر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرار دادن، استقرار دادن، جا دادن ۲. تثبیت کردن، برپا داشتن
-
تشریک
واژگان مترادف و متضاد
انباز کردن، شرکت دادن، شریک قرار دادن، شریک کردن
-
مخاطب ساختن
واژگان مترادف و متضاد
طرف صحبت قرار دادن، خطاب شدن، مخاطبقرار دادن
-
تعقیب کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دنبال کردن، پیگیری کردن، ادامه دادن ۲. تحتتعقیب قرار دادن
-
تشبث کردن
واژگان مترادف و متضاد
متشبثشدن، متوسل شدن، چنگ زدن، گرفتن، آویختن، وسیله قرار دادن
-
سپر کردن
واژگان مترادف و متضاد
محافظ ساختن، پناه قرار دادن، سپر ساختن ≠ سپرافکندن