کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درِ بار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
در
واژگان مترادف و متضاد
۱. باب، درب، دروازه ۲. اندر، تو، داخل، درون، مدخل ۳. سرپوش، سر ۴. پشه ۵. دره
-
در
واژگان مترادف و متضاد
جمان، دردانه، دره، گوهر، گوهر، لولو، مروارید
-
حرف در آمدن
واژگان مترادف و متضاد
شایعشدن، شایعهپراکنی کردن، مورد اتهام قرار گرفتن
-
در حال، فورحالی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فهمیدن، دریافتن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، متوجه شدن، ۲. مزین شدن، آراسته شدن
-
سر در آوردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیبردن، دریافتن، درک کردن، وقوف یافتن ۲. آگاهشدن، اطلاع حاصل کردن، واقف شدن، مطلعشدن ۳. متوجه شدن، ملتفت شدن، فهمیدن ۴. ظاهر شدن، پیدا شدن، بیرون آمدن، خارج شدن
-
تن در دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. راضیشدن، رضایت دادن ۲. تسلیم شدن ۳. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن
-
واژههای همآوا
-
دربار
واژگان مترادف و متضاد
۱. بارگاه، صرح، قصر، کاخ، ۲. دیوان ۳. سرا، مسکن، منزل
-
جستوجو در متن
-
تحمیل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بار کردن، بار نهادن، سربار کردن ۲. به گردنگذاشتن ۳. تکلیف کردن، وادار کردن
-
تخلیه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خالی کردن، تهی ساختن ۲. پیاده کردن ≠ بار زدن، بار کردن ۳. بیرون آوردن، بیرون ریختن
-
کاباره
واژگان مترادف و متضاد
بار، رستوران، مشروبفروشی، میخانه، میکده
-
کرت
واژگان مترادف و متضاد
بار، دفعه، مرتبه
-
مشروبفروشی
واژگان مترادف و متضاد
بار، بیسترو، رستوران، میخانه، میکده
-
محموله
واژگان مترادف و متضاد
بار، بسته، محمول