کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیانت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیانت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدعهدی ۲. بیوفایی، پیمانشکنی، عهدشکنی، غدر ۳. بیعصمتی، بیعفتی، زناکاری ۴. دزدی ۵. دغلی، نادرستی، ناراستی
-
جستوجو در متن
-
عهدشکنی
واژگان مترادف و متضاد
خیانت، عهدگسلی، غدر، نقضعهد ≠ وفاداری
-
بیوفایی
واژگان مترادف و متضاد
پیمانشکنی، خیانت، غدر، جفاجویی ≠ وفاداری
-
امانت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسته، سپرده، ودیعه ۲. درستکاری، راستی ۳. زنهار ≠ خیانت
-
غدر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیوفایی، پیمانشکنی، نقضعهد ۲. جفا، جور ۳. خیانت ۴. تزویر، حیله، فریب، مکر
-
غش
واژگان مترادف و متضاد
۱. اغما، بیهوشی، ریسه، صرع، ضعف، کما، مدهوشی ۲. تزویر، تقلب ۳. پردهپوشی ۴. خیانت
-
ناراستی
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعوجاج، کجی، کژی، معوجی ۲. نادرستی، خیانت ۳. بطلان، کذب ≠ راستی، صداقت
-
خدمت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بندگی کردن، چاکری کردن ۲. انجام وظیفه کردن، کار کردن ≠ خیانت کردن ۳. خدمتگزاربودن ۴. تعظیم کردن، کرنش کردن ۵. سربازی کردن ۶. مراقبت کردن، پرستاری کردن، تیمار کردن
-
بندگی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرستش کردن، عبادت کردن ۲. اطاعت کردن، انقیاد ورزیدن ۳. خدمت کردن، خدمتگزاری کردن ≠ خیانت کردن ۴. نوکری کردن ≠ آقایی کردن ۵. نوکر بودن ≠ ارباب بودن
-
خدمت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرستش ۲. طاعت ≠ خیانت ۳. پرستاری، تیمار ۴. اطاعت، فرمانبری ۵. بندگی، چاکری، خدمتکاری، نوکری ۶. پست، شغل، کار، ماموریت ۷. حضور، محضر، پیشگاه، ملازمت، نزد ۸. تعظیم، کرنش ۹. جناب، حضرت، سرکار ۱۰. نظاموظیفه، سربازی