کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خونسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خون
واژگان مترادف و متضاد
۱. دم ۲. خوناب، خونابه
-
خون ریختن
واژگان مترادف و متضاد
کشتن، کشتار کردن، خونریزی کردن
-
خون کردن
واژگان مترادف و متضاد
قربانی کردن، کشتن، ذبح کردن
-
خون گریستن
واژگان مترادف و متضاد
خون گریه کردن، زاریدن
-
جستوجو در متن
-
خونی
واژگان مترادف و متضاد
۱. مربوط به خون ۲. خونین، آغشته به خون ۳. قاتل، کشنده
-
خون گریستن
واژگان مترادف و متضاد
خون گریه کردن، زاریدن
-
علق
واژگان مترادف و متضاد
۱. خون ۲. زالو، لو
-
خونین
واژگان مترادف و متضاد
۱. خونآلود، خونآلوده، خونبار، خونی، آغشته به خون ۲. زخمین
-
ثار
واژگان مترادف و متضاد
۱. خون، دم ۲. کینه ۳. انتقام، خونخواهی، کینخواهی، کینهکشی
-
چرک
واژگان مترادف و متضاد
۱. آلوده، پلشت، کثیف، پلید، نجس ≠ تمیز ۲. چرکین، ریم، خون فضله، قذرات، کثافت، لکه، وسخ ۳. جراحت، جرم، عفونت ۴. شوخناک
-
دم
واژگان مترادف و متضاد
۱. آن، ثانیه، حین، زمان، گاه، لحظه، لمحه، وقت، وقت، هنگام ۲. باد، هوا ۳. بخار، حرارت، دما، گرمی ۴. پف، ریح، نفخه ۵. دمش، نفس ۶. اجاق، کوره ۷. شهیق ۸. آه ۹. خون ۱۰. دنبال، کنار ≠ بازدم